معرفی کتاب

گرد آمد و سوار نیامد

یادمانده‌های پیش از انقلاب

▪️این خاطرات اگر نگویم سندی حداقل میتوان گفت متنی است قابل توجه برای تنظیم و تدوین صفحاتی از تاریخ معاصر ایران و به ویژه تاریخ انقلاب و زمینهای برای فهم و درک و تحلیل و تعلیل چگونگی و چرایی وقوع واقعه مهمی چون «انقلاب اسلامی ایران». این را حسن یوسفی اشکوری در دیباچه کتاب تازه‌اش می‌گوید؛ «گرد آمد و سوار نیامد؛ یادمانده‌های پیش از انقلاب» عنوان کتاب اوست که به تازگی از سوی انتشارات «اندیشه‌های نو» به بازار آمده است.

اشکوری که در نیم قرن حیات فرهنگی و سیاسی‌اش فهرست بلندی از آثار دینی و تاریخی در کارنامه‌اش دارد به خواننده کتاب تازه‌اش نشان می‌دهد که” یک «طلبه» برآمده از یک روستای دورافتاده، از چه گذرگاه‌هایی عبور کرده تا سر از قم و حوزه علمیه سنتی شیعی در آورد و کارش به مبارزه و انقلابیگری بکشد و چندی گرفتار ساواک و بازجویی شود. سنت خانوادگی او، پیشینه اجتماعی‌اش، دغدغه‌های دینی و سیاسی‌اش، آرمانها و اهداف انقلابی‌اش، تلقی‌ها و تفسیرهایش از دین و روحانیت، خوانده‌ها و شنیده‌هایش، معلمان و آموزگارانی که بر او اثر نهاده‌اند و دهها موضوع ریز و درشت دیگر، همه و همه، میتواند اشاراتی باشد برای یک مورخ و این که در آن چهار دهه در ایران پهلوی دوم چه گذشته و چگونه و چرا سیر تغییرات به جای پیروزی مدرنیزاسیون مطلوب پادشاه به عنوان رهبر «انقلاب سفید» (و یا همان انقلاب شاه و مردم)، به انقلاب واژگون کننده و نابودکننده بخش عمده همان مدرنیت آمرانه شاهنشاهی منتهی شد. افزون بر آن، از آنجا که راوی این خاطرات یک فرد مذهبی است و پانزده سال در حوزه دینی قم حضور داشته، برخی گفتنی هایی که به احتمال زیاد برای غیرحوزویان ناآشناست و به ویژه برای نسل پس از انقلاب چندان شناخته نیست، باز می‌گوید و این برای نسل امروز و همین طور تاریخ نگاران انقلابی که به هر تقدیر در نهایت عنوان «اسلامی» پیدا کرد، مهم است. در این حساسیت‌ها نوع خاص مذهبی‌های آن دوره، برخی انگیزه‌های پیدایی انقلاب زیر نقاب مذهب را نشان می‌دهد”.

نویسنده درباره پیشینه این کتاب می‌نویسد: “این کتاب حدود چهارده سال قبل در تهران نگاشته شده است. در سال ۱۳۸۳ نخست بخش «خاطرات سیاسی» در زندان اوین نگاشته شده و پس از آن در سال ۱۳۸۴ بخش دوم تحت عنوان «خاطرات فرهنگی» به رشته تحریر درآمده است. در آن زمان دوست فقیدم ناصر ایجادی (مدیر نشر قصیده سرا در تهران) برای انتشار کتاب داوطلب شد و من دو بخش را به اضافه برخی یادداشت‌های دیگر (از جمله دفترچه یادداشت‌های روزانه سالهای ۱۳۵۰-۵۲ و نیز برخی اطلاعیه‌های باقیمانده از روزگاران گذشته و نیز شماری عکس شخصی در اختیار ایشان گذاشتم. پس از تایپ دست‌نوشته‌ها و آماده سازی اولیه، کتاب برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد فرستاده شد. تا زمانی که من در ایران بودم (تابستان ۱۳۸۷) مجوزی صادر نشد و پس از آن نیز طبعا انتظار برای صدور مجوز و در نتیجه انتشار کتاب در ایران بیهوده بوده است.

تا دو سال قبل در اندیشه انتشار کتاب در خارج از کشور نبودم ولی اخیرا (به دلایلی) به این صرافت افتادم که حداقل برخی نوشته‌ها و آثار احیانا مفیدم را ناگزیر در خارج از میهن منتشر کنم. این که گفتم «ناگزیر» بدان جهت است که مخاطبان و علاقه مندان این نوع آثار عمدتا  در داخل کشورند و مناسبتر است که این آثار در همانجا منتشر شود تا مخاطبانش را بیابد اما دریغ که استبداد دینی حاکم بر کشور، مجال چنین کاری را نمیدهد”.

یوسفی اشکوری در بخش دیگری از دیباچه درباره فضا و ادبیات این اثر می‌نویسد:  “ادبیات نوشتار این کتاب، از یک سو مربوط به فضای فکری و سیاسی حدود پانزده سال پیش ایران است و از سوی دیگر، با توجه به چنان فضایی، ناگزیر با ملاحظات خاص داخلی و در واقع با نوعی خودسانسوری همراه بوده است. روشن است که اگر قرار باشد کتابی و یا مقالهای در داخل منتشر شود، ناگزیر باید خط قرمزهای اعلام شده و ناشده و رسمی و غیررسمی «نظام مقدس» کم و بیش رعایت شود وگرنه هیچ شانسی برای عرضه در عرصه عمومی را نخواهد داشت. من نیز در پانزده سال قبل در این نوشتار، از ادبیاتی استفاده کرده ام که شانس انتشار عمومی و رسمی را از دست ندهد. این سخن بدان معناست که اگر چنین ملاحظاتی نبود و فرضا اگر در فضای کنونی در خارج از کشور نوشته می‌شد، مطالب و گزارشها، حداقل در برخی موارد، به گونه ای دیگر بیان می‌شدند و یا از صراحت و شفافیت بیشتری برخوردار می بودند. قابل تأمل این که در یادداشتهای دوران پیش از انقلاب نیز (که در فصل سوم همین کتاب آمده) همین ملاحظات و خودسانسوری وجود داشته است. چرا که اصولا تاریخ ما، تاریخ سانسور است و حداقل نسل ما در دو رژیم پادشاهی و ولایی، گرفتار بلای ویرانگر سانسور و خودسانسوری بوده و هست. یادداشتهای روزانه سالهای ۵۰ تا ۵۲ به گونه‌ای و با ادبیاتی نوشته شدهاند که به جایی برنخورد و روزی برای خودم و دیگران مشکل امنیتی ایجاد نکند”.

«گرد آمد و سوار نیامد» را می‌توانید در صفحه فروشگاه انتشارات «اندیشه‌های نو» تهیه کنید:

No Horseman Emerged from the Dust | Hasan Yousefi Eshkevari