درآمد
دین در ایران قرن چهاردهم خورشیدی
یاسر میردامادی
ایرانیان، قرن چهاردهم خورشیدی را در حالی آغاز کردند که بیش از یک دهه از جنبش مشروطه گذشته بود و کشور تازه از همهگیری آنفولانزای اسپانیایی بیرون آمده بود و با انحلال سلسلهی قاجار، سلسلهی پادشاهی جدیدی در کشور آغاز شده بود. ایرانیان اما قرن چهاردهم را در حالی به پایان رساندند که هنوز از همهگیری بیماری دیگری (ویروس کرونا) کامل به در نیامدهاند، کشور زیر فشار تحریمهای بینالمللی و سوء مدیریت و استبداد داخلی کمر خم کرده و زمزمهی نامیمون رهبری موروثی با بیانیهی اعتراضی میرحسین موسوی از حصر ظالمانه و غیر قانونی به گوش میرسد. در میانهی دو همهگیری در آغاز و پایان قرن، استبداد هنوز دامنگیر ایرانیان است و تنها پوست عوض کرده: از استبداد سکولار به استبداد دینی رسیده و در چرخهای معیوب و گویا بیپایان چه بسا در آینده دوباره به دامان استبداد سکولار بازگردد.
دین در قرن چهاردهم تحولات شگرفی را پشت سر گذاشت، و این نه فقط شامل اسلام که شامل تمامی ادیان رایج در ایران میشود؛ از آیین یهود در ایران گرفته، تا بهائیان، پیروان آیین یارسان و غیره. برخی روشنفکران ایرانی مانند فتحعلی آخوندزاده در میانهی قرن سیزدهم خورشیدی پیشبینی میکردند که با گسترش سواد و علوم جدید و به ویژه با گسترش انتقاد از خرافه و تحجر، اسلام به کلی از جهان اسلام و به ویژه ایران رخت برخواهد بست.
آخوندزاده در نامهای به ملکم خان در خرداد ۱۲۵۰ خورشیدی مینویسد: «این دین اسلام که سد راه الفبا میشود: این دین اگر ز بیخ و بن برنکنم / من خود نه علی ابن تقی حسنم. نسخهجات متعدّد «کمالالدوله» [کتاب فارسی آخوندزاده در انتقاد از اسلام] در دست دوستان و همرازان من در اطراف عالم موجود است. عن قریب دوستانم نسخه را در طرفی به چاپ خواهند رساند و در کلّ اسیا و افریقیه منتشر خواهند کرد. آن وقت ببینیم که وزرای اسلامبول چگونه دین خودشان را نگاه خواهند داشت. آن وقت دین ایشان از دست خواهد رفت.» [۱]
اگر یک فقره داوری در مورد سرنوشت دین در ایران قرن چهاردهم مسلّم باشد آن داوری همانا این است که این پیشبینی آخوندزاده درست از کار در نیامد. زیرا گرچه علم مدرن، سواد، فناوری و حتی انتقاد از خرافه و تحجر در ایران قرن چهاردهم گسترش بیسابقه یافت ولی اسلام نه تنها از میان نرفت که تجدید قوا کرد و حالا قدرت را به شکل انحصاری در ایران در دست دارد. بر این اساس، پیشبینی متفاوتی که آخوندزاده یک ماه پیش از پیشبینی بالا و در اردیبهشت ۱۲۵۰ خورشیدی کرده بود، درستتر از کار در آمد: «در ایران دین اسلام پایدار و برقرار خواهد بود، چونکه عمر دین اسلام هنوز به آخر نرسیده است اما نه بدان روش و حالت که سابق بود.» [۲]
[۱]. فتحعلی آخوندزاده، الفبای جدید و مکتوبات، تبریز: نشر احیا، ۱۳۵۷، صص ۲۳۴-۲۳۵.
[۲]. همان، ص ۲۲۳.
اما چهها شد که دینهای ایرانی، از جمله اسلام، ماندند و بلکه شاخ و برگ افزودند؟ در این شماره به رخدادهایی میپردازیم که دینهای ایرانی را دگرگون کرد و آنان را مهمان دائمی این قرن پر افت و خیز کرد. این شماره پربارتر میبود اگر میتوانستیم نویسندهای برای موضوع دین و جنبش زنان در ایران قرن چهاردهم بیابیم اما با وجود تلاشها نیافتیم. از این گذشته، نویسندهای روزنامهنگار از خطّهی جنوب به ما قولهای مضاعف داد که مقالهای در مورد صابئین مندایی ایران بنویسد اما با وجود پیگیریها به قول خود وفا نکرد. تلاش ما برای اینکه نویسندهی مقالات در باب هر یک از آیینهای ایران از پیروان محقِق همان آیین باشد، در مورد مقالهی آیین یهود محقَق نشد. خانم شیریندخت دقیقیان، روشنفکر و نویسندهی کلیمی ایرانی مقیم آمریکا، دعوت ما را برای نوشتن مقالهای در باب یهود ایران نپذیرفت. با این حال، آقای فلاحیان نویسندهی مقالهای با همین موضوع در این شماره گرچه کلیمی نیست مقاله را همدلانه و همهنگام محققانه نگاشته است.
این شمارهی هشتم، نخستین شمارهای است که من توفیق سردبیری دوفصلنامهی «نقد دینی» را دارم. از سردبیر پیشین جناب محمدجواد اکبرین، مرد کوشا و نازنین، سپاس فراوان دارم که بارِ سردبیری هفت شماره را به دوش کشید و بدین سان ــــ با اعتذار از تحریف ناموزون شعر، که مفتعلن-مفتعلن کشت مرا: هفت شهر سردبیری را جواد گشت / من هنوز اندر خم یک کوچهام.
پرونده:
دین در ایران قرن چهاردهم خورشیدی
با آثاری از
امیرعلی فلاحیان | سیده بهناز حسینی | داریوش محمدپور | ایقان شهیدی |
محمدمسعود نوروزی | حسن یوسفی اشکوری | حسن فرشتیان |
خلیل الرحمان طوسی | سید هادی طباطبایی