فیلسوفان در مواجهه با گربهها
نوشتهی: مت کورتروپ[1]
ترجمهی حمیدرضا یزدانی
آلبومی با عنوان «آهنگ های بیشتر در مورد ساختمان و غذا» از گروه راکِ «تاکینگ هدز»[2] در سال ۱۹۷۸ درباره موضوعاتی بود که ستارگان راک معمولا درباره آنها نمیخواندند. در مورد آهنگهای پاپ هم که معمولا درباره هیجانات عشق هستند، استثناء وجود دارد. مانند آهنگهایی همچون مالیاتچیِ[3] جورج هریسون[4] که در واکنش به نرخ مالیاتیِ نهاییِ[5] ۹۶ درصدی نوشته شد که نخست وزیر هارولد ویلسون[6] در دهه شصت مطرح کرد.
بر همین سیاق، فلاسفه نیز تمرکز دقیقی بر موضوعاتی چون معرفتشناسی، متافیزیک و مباحثی چون معنای زندگی دارند؛ ولی گاه ذهنهای بزرگ از حیطه اصلی خود دور شده و درباره دیگر مسائل مینویسند؛ مانند ساختمانها (مارتین هایدگر)، غذا (توماس هابز)، آب گوجهفرنگی (رابرت نوزیک) و هوا (لوکرتیوس و ارسطو). این مجموعه جستارها با عنوان «کوتهنوشتهای فلسفی» به موضوعات عجیب و غریبی اختصاص دارد که فیلسوفان راجع به آنها مینویسند.
اگرچه فیلسوفان فرانسوی اغلب در مورد بسیاری از موضوعاتِ مهم مانند اگزیستانسیالیسم، کمونیسم، ساختارگرایی و غیره اختلاف نظر دارند اما در مورد یک چیز اتفاق نظر دارند: گربه ها.
تعدادی از مشهورترین متفکران فرانسه در قرن بیستم عاشق گربه بودند. شکی نیست که آنها بیشترشان صاحب گربه بودند و اغلب نامهای مناسب و جذابی را برای آنها انتخاب میکردند. اجازه دهید چهار مثال از این فیلسوفان را ارائه دهیم. ژان پل سارتر[7] (۱۹۸۰-۱۹۰۵) گربهای به نام ” نینْت[8]“ داشت که در واقع کلمهای است برگرفته از رسالهی متکاثفِ “هستی و نیستی“[9] اش که در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. زیاد سیگار کشیدن آلبر کامو[10] (۱۹۶۰-۱۹۱۳) هم شاید روشن میکند چرا نام گربه اش را “سیگار“ گذاشته بود. میشل فوکو[11](۱۹۸۴-۱۹۲۶) نام گربه خود را ” جنون” گذاشت که در خور و مناسبِ نویسندهی کتابی بنام ” جنون و بیخردی: تاریخ جنون در عصرکلاسیک ” (۱۹۶۱) بوده است. از سوی دیگر، ژاک دریدا[12] (۲۰۰۴-۱۹۳۰)، زمانی که چیزی را واسازی نمیکرد، وقت خود را با ” لوگوس“، گربهاش سپری میکرد. شاید انتقاد معروف او از «کلاممحوری» [13] ناخواسته راهی بود برای گفتن اینکه گربهاش بر زندگی او احاطه دارد.
سایر سنتهای فلسفی، به ویژه آلمانیها، کمتر گربهدوست بودند. هگل[14](۱۸۳۱-۱۷۷۰) در یکی از معروفترین آثار خود بنام فلسفه تاریخ (ص.۲۳۱) مینویسد: «گربه ای سیاه، با چشمانی درخشان، اکنون در حال سُر خوردن با حرکاتی سریع و پریدن به این طرف و آن طرف، گویی موجودی شوم و شبحی اسرارآمیز محسوب می شود». احتمالاً میتوان نتیجه گرفت که هگل، فیلسوفی گربه دوست نبوده است. از سوی دیگر، فیزیکدان آلمانی اروین شرودینگر[15](۱۸۸۷-۱۹۶۱) به خاطر آزمایش معروفِ گربه شرودینگر برای عموم مردم شهره است: گربهای خیالی که فرض میشود در محفظهای محصور قرار دارد که طبق مکانیک کوانتومی، تا زمانی که کسی درب محفظه را باز نکند و به داخل آن نگاهی بیندازد تا ببیند که آیا گربۀ داخل جعبه زنده هست یا نه، به طور همزمان هم زنده و هم مرده است. اما این آزمایش فکری، که برای کشف مسئله برهمنهی کوانتومی ارائه شده است، نگران کنندهتر از آن چیزی است که مردم معمولاً به یاد میآورند. آزمایشی که او در «وضعیت معاصر مکانیک کوانتومی»[16] پیشنهاد کرد، نیازمند گربهای بود که در محفظهای دربسته با شیشهای حاوی گاز سمی و یک منبع رادیواکتیو محبوس باشد که تابش نامنظم ذرات رادیواکتیو بصورت تصادفی تعیین میکرد گربه زنده بماند یا بمیرد. راستش را بخواهید، بهنظر نمیآید این چنین آزمایشی، کار یک گربه دوست باشد، بلکه بیشتر دلیلی است برای نگرانی و تماس هرچه سریعتر با موسسۀ حفاظت از گربهها.
فیلسوف بریتانیایی الیزابت آنسکوم[17](۲۰۰۱-۱۹۱۹) خیلی در اندیشهی گربهدوستانِ ما نبود زمانیکه نوشت : «حرکات گربهی در تعقیب پرنده را به سختی می توان بیانگر نیت نامید» و بصورت کنایه آمیز و به زبانی که یادآور رنه دکارت[18] (۱۵۹۶-۱۶۵۰) بود، ادامه داد: «همچنین میتوان متوقف شدن خودرو را اینگونه توصیف کرد که خودرو در آستانه توقف است.» (کتاب نیت ۱۹۵۷، ۵)
حال بهتر است دیگربار به فرانسویها بازگردیم. میشل دو مونتنی[19](۱۵۳۳-۱۵۹۲) گربه دوستی مسلم بود. این فیلسوف، دراثر معروفش بنام تتبعات، سؤالی را مطرح کرد که در عینِ معمای فلسفی بودن شامل بینشی است که فوراً برای هر صاحب گربه لاکونیکی قابل تشخیص است: “وقتی با گربهام بازی میکنم، چه کسی میداند کداممان با آن دیگری بیشتر سرگرم است، من با او یا او با من ؟” (تتبعات، فصل ۱۲)
[1] Matt Qvortrup: استاد تمام رشتهی علوم سیاسی دانشگاه کاوِنتِری. آنچه میخوانید بخشی از کوتهنوشتهای فلسفی است که در هر شماره از مجلهی «فیلاسوفی ناو» (اینک فلسفه) منتشر میشود.
[2] Talking Heads
[3] Taxman
: ( 1943-2001) موسیقیدان، ترانهسرا، تهیهکننده انگلیسی و عضو گروه بیتلز بود.George Harrison3
[5] marginal tax-rate
5Harold Wilson: ( ۱۹۱۶–۱۹۹۵) سیاستمدار عضو حزب کارگر بریتانیا بود که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ و از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ به عنوان نخستوزیر بریتانیا فعالیت میکرد.
[7] فیلسوفِ اگزیستانسیالیست، رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد فرانسوی و یکی از چهره های کلیدی در فلسفه اگزیستانسیالیسم به شمار میرود. از آثار مهم او می توان علاوه بر هستی و نیستی، به اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، رمان تهوع، سه گانه راههای آزادی و غیره اشاره کرد.
[8] Neant
[9] ترجمه کامل این اثر توسط مهستی بحرینی و انتشارات نیلوفر منتشرشده است.
[10] نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی برنده جایزه ادبی نوبل بود. او یکی از نویسندگان بزرگ در مکتب رئالیسم، خالق رمان مشهور بیگانه و کتاب جریانساز اسطورهی سیزیف، عصیانگر میباشد. اکثر آثار مهمِ او به فارسی ترجمه شده است.
[11] فیلسوف، روانشناس، تاریخدان، دیرینهشناسِ اندیشه و جامعهشناس فرانسوی بود. از آثار مهم او میتوان به کتابهای الفاظ و اشیاء ( نظم اشیاء: دیرینهشناسی علوم انسانی)، تاریخ جنون، دیرینه شناسی دانش، تئاتر فلسفه، پیدایش کلینیک و غیره اشاره کرد.
[12] فیلسوف فرانسویِ الجزایریتبار که به خاطر کار روی نوعی نشانهشناسی مبتنی بر فلسفهی واسازی به شهرت رسید. نظریات وی بر فلسفه پسامدرن و نقد ادبی معاصر تأثیر فراوانی گذاشت .ازآثارمهم او می توان از نوشتار وتفاوت، دربارهی گراماتولوژی، مواضع و غیره نام برد که به فارسی ترجمه شده است.
[13] به پیروی از بابک احمدی، کلام محوری معادلی برابرLogocentrism انتخاب شده است. این واژه ترکیبی از لوگوس به معنای کلام، منطق، خرد با واژه سنتروم به معنای مرکز و محور است. باید توجه داشته باشیم که اینجا کلام با خرد همراه دانسته می شود. در نگرش کلام محور نوشتار صرفا بیانگر، نماینده و در پاره ای موارد جانشین گفتار است. (بابک احمدی- ساختار و تاویل متن- جلد دوم- ص 385 – چاپ اول 1370)
[14] فیلسوف بزرگ آلمانی و یکی از پدیدآورندگان ایدئالیسم آلمانی بود. ازآثار مهم او میتوان به پدیدارشناسی روح ( ازاین اثر دو ترجمه موجود است: پدیدارشناسی روح ترجمه شده توسط محمدمهدی اردبیلی و سید مسعود حسینی نشر نی و پدیدارشناسی جان ترجمه باقر پرهام نشر کند و کاو)، عناصر فلسفهی حق، ترجمهی مهبد ایرانیطلب نشرقطره، درسهای فلسفه تاریخ، ترجمه ابراهیم ملک اسماعیلی نشر نگاه و غیره نام برد.
[15] فیزیکدان اتریشی و از کسانی بود که در پیشنهاد و گسترش نظریه موج، نقش اساسی داشتند. از مکانیک موجِ او، نتایجی اساسی در مکانیک کوانتومی پدیدار شد.
[16] مقاله منشر شده در سال 1935 در مجله Contemporary State of Quantum Mechanics, Die Naturwissenschaften 1935. Volume 23, Issue 48
[17] فیلسوف تحلیلی بریتانیایی بود که در زمینههای فلسفه عمل، ذهن و منطق فعالیت میکرد. او از شاگردان لودویگ ویتگنشتاین بود و کتاب تحقیقات فلسفی او را به انگلیسی ترجمه کرد.
[18] رنه دکارت فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان معروف زمان خود بود. دکارت ازجمله پایهگذاران فلسفه جدید یا رنسانس شناخته میشود. ازمهمترین آثار او میتوان به کتاب “تاملات در فلسفه اولی” اشاره نمود که توسط دکتر احمد احمدی به زبان فارسی ترجمه شده است.
[19] میشل دو مونتنی یکی از تأثیرگذارترین چهره های دوره رنسانس بود.