آینده اسلام سنی‌مذهب در ایران

ادریس پیرصاحب[1]

چکیده

پیش‏بینی آینده همواره مورد توجه و علاقه آدمی بوده است. دنیای امروز ما بسیار متفاوت از گذشته شده است و شاهد تغییر و تحولات سریع، عمیق و گسترده در همه عرصه‏های زندگی هستیم. انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات و جهانی‏شدن موجب پیوستگی و وابستگی هرچه بیشتر جوامع و افراد شده است و دوگانه‌ای را شکل داده که از یک سو باورها و ارزش‌های جهانشمول را تقویت می‌کند و از دیگر سو زمینه ظهور و بروز باورها و ارزش‌های متضاد و متناقض را فراهم می‌سازد و این دوگانه بر پیچیدگی و ابهام می‌افزاید. این نوشتار، به وضعیت اهل سنت در ایران و آینده اسلام سنی‌مذهب می‌پردازد، شواهد نشان می‌دهد که افزایش آگاهی و توسعه ارتباطات موجب تغییر رویکرد اهل سنت ایران از اسلام طریقتی به اسلام فقاهتی شده است و استقبال از خوانش میانه‌روانه و معتدل از دین بیشتر شده است. همچنین تحت تاثیر فضای عمومی جهانی، میزان التزام به شعائر دینی در میان نوجوانان و جوانان کاهش چشمگیری داشته است و این قشر به سمت عرفی شدن دین و دینداری انفرادی تمایل بیشتری دارند.

مقدمه

دنیای کنونی به مراتب پیچیده‌تر، متحول‌تر و با عدم قطعیت بالاتر از گذشته است و همین امر موجب شده تا پیش‌بینی آینده بسیار مشکل شود، اما با توجه به اینکه بدون تصور آینده محتمل امکان برنامه‌ریزی وجود ندارد، چاره‌ای جز توسل به پیش‌بینی وجود ندارد. سئوال این است که گسترش و ادامه روندهای فعلی و تغییرات و تحولات ایجاد شده، چه تاثیری بر اسلام سنی‌مذهب در ایران دارد؟ و اهل سنت در برخورد با این پدیده‌ها، چگونه واکنش نشان می‌دهند؟ برای پاسخ به این سوالات باید ابتدا با وضعیت فعلی اسلام سنی‌مذهب و نیز نیروهای فعال و اثرگذار در این جامعه آشنا شد و سپس باتوجه با تغییرات و تحولات پیش‌رو نسبت به پیش‌بینی آینده اقدام کرد. واقعیت این است که اهل سنت ایران یک هویت واحد نیست بلکه جامعه‌ای پویا، متکثر و چند فرهنگی است که از قومیت‌های گوناگون با مذاهب فقهی و طریقتی مختلف و طیفی از جریان‌های فکری متنوع تشکیل شده است و در مناطق جغرافیایی پراکنده‌ای حضور دارند. در این نوشتار سعی می‌شود ابتدا توصیفی از وضعیت اهل سنت ایران از نظر گونه‌شناسی فقهی، رفتاری و اجتماعی و نیز گروه‌ها و جریان‌های فعال و اثرگذار آن ارائه شود و سپس با توجه به کلان‌روندها، رویدادها و پدیده‌های تاثیرگذار و درحال گسترش به تحلیل آینده اسلام سنی‌مذهب در ایران پرداخته شود.

اهل سنت ایران

پس ‌از روی آوردن ایرانیان به دین اسلام، اسلام همواره دین رسمی و بخشی ‌از دولت ایران بوده است و تا قبل‌ از حکومت صفوی، برای نزدیک به نه قرن سنی‌ها بر ایران تسلط کامل داشتند، اگرچه شیعیان در برخی نقاط کشور به صورت پراکنده حضور داشتند. این قضیه پس از تسلط حکومت صفوی و پس از آن تغییر یافت و تشیع مذهب مسلط کشور گردید و اهل سنت صرفا در برخی از مناطق کشور به صورت متمرکز یا پراکنده باقی مانند. اهل سنت در ایران از نظر جمعیت بعد از تشیع بیشترین جمعیت را دارد. آمار رسمی و دقیقی از میزان جمعیت اهل سنت کشور در دست نیست، به ‌همین دلیل برآوردها و تخمین‌های مختلفی از آمار اهل سنت ارائه شده است که هیچ‌یک قابلیت استناد علمی ندارند. برآوردهای غیررسمی جمعیت اهل سنت را از 8 و 10 درصد[2] تا 20 درصد[3] پیش‌بینی کرده‌اند.

از نظر پراکندگی جغرافیایی، اهل سنت بیشتر در مناطق پیرامونی و مرزی از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق کشور حضور دارند، اگرچه در مرکز و مناطق دیگر هم حضور چشمگیری دارند. به‌طور کلی اهل سنت در مناطق و در استان‌های زیر حضور دائم دارند:

  • اهل سنت آذربایجان (استان‌های: اردبیل، آذربایجان شرقی، زنجان و آذربایجان غربی)
  • اهل سنت کردستان (استان‌های: کردستان، کرمانشاه و مناطق کردنشین آذربایجان غربی)
  • اهل سنت خراسان (استان‌های: خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی)
  • اهل سنت جنوب (استان‌های: فارس، هرمزگان و بوشهر)
  • اهل سنت بلوچستان (استان‌های: سیستان و بلوچستان و مناطق بلوچ نشین کرمان و هرمزگان و خراسان جنوبی)
  • اهل سنت ترکمن صحرا (استان‌های: گلستان، خراسان شمالی و مازندران)
  • اهل سنت تالش (استان‌های: اردبیل و گیلان)
  • اهل سنت مرکز (استان‌های: تهران و البرز)
  • در استان خوزستان نیز که سابقاً جمعیت اهل سنت بومی نداشته موجی از گرایش به تسنن شکل گرفته است و جمعیتی از اهل سنت بومی را پدید آورده است.[4]

علاوه بر استان‌های ذکر شده، در بسیاری دیگر از استان‌ها و شهرهای کشور، اهل سنت برای کار و اشتغال به‌عنوان مهاجر حضور دارند.

 از نظر مذاهب فقهی، از مذاهب چهارگانة اهل سنت، مذاهب شافعي و حنفي در كشور داراي پيرو و جمعيت اصطلاحاً مقيم‌اند .[5] البته تعداد محدودی پیرو مذهب حنبلی نیز وجود دارند. تمرکز حنفی‌ها در استان‌های سیستان و بلوچستان، گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، هرمزگان و در مقیاس کمتری در کرمان، مازندران و اردبیل می‌باشد. پیروان مذهب شافعی نیز عموما در استان‌های کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه، گیلان، اردبیل، فارس، بوشهر، هرمزگان و به شکل محدودی هم در آذربایجان شرقی و زنجان مستقر می‌باشند. گروه اندکی از ایرانیان سنی‌مذهب هم حنبلی مذهب‌اند که در جنوب کشور می‌باشند.

گذشته از تفاوت مذهبی میان سنی‌مذهبان در کشور، جامعه اهل‌سنت ایران از نظر شاخص دیگری هم قابل تأمل است و آن ویژگی گرایش و پیوند اکثر سنی‌مذهبان ایران با یکی از طریقت‌های تصوف است، یعنی بخشی از مسلمانان سنی‌مذهب ایرانی پیرو یکی از طریقت‌های تصوف هستند. در ایران فقط دو طریقت قادریه و نقشبندیه علاقه‌مندان و رهروانی دارند و بخشی از سنی‌مذهبان از پیروان این طریقت‌های دوگانه هستند. پیروان طریقت قادریه بیشتر در استان‌های کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی، هرمزگان و گیلان پراکنده هستند. پیروان طریقت نقشبندیه نیز افزون بر سه استان یاد شده در میان ترکمن‌ها و تالشی‌ها پیروانی دارند.[6] البته نباید از نظر دور داشت که اگرچه طریقت و تصوف در میان اهل سنت به صورت عام و اهل سنت ایران به صورت خاص دارای پیشینه زیاد بوده و پیروان بسیاری داشته است، اما در چند دهه اخیر از رونق آن بسیار کاسته شده و بخش عمده‌ای از پیروان خود را از دست داده است، به‌گونه‌ای که امروز بسیاری از خانقاه‌ها و تکایا که محل تجمع پیروان طریقت بود، بسته یا به صورت محدود فعالیت می‌نمایند.

همچنین در میان اهل سنت شاهد تکثر و تنوع جریان‌ها و گرایش‌های دینی هستیم و حداقل پنج اندیشه متمایز قابل شناسایی هستند: 1. تفکر سنتی (بخشی از جامعه و خطیبان، ملاها و مولوی‌های سنتی)، 2. تفکر تجددخواه و نواندیش دینی(بخش اندکی از جامعه و غالبا تحصیل‌کردگان دانشگاهی و جوانان)، 3. پیروان طریقت و تصوف (که در گذشته گستره بسیار وسیعی را پوشش می‌دانند اما اکنون کمتر شده است)، 4. تفکر سلفی (طیفی که از رویکرد آرام و مسالمت‌آمیز تا محدودکننده را شامل می‌شود) و 5. تفکر جهادی و تکفیری (بخشی بسیار اندک و محدود که در قالب گروه‌های مسلح حضور دارند). اما از منظر تشکیلاتی و سازمانی در جامعه اهل سنت ایران چند گروه و تشکل فعال و اثرگذار حضور دارند که در ذیل به سه مورد اصلی از آنها اشاه می‌شود:

جماعت تبلیغ

جماعت تبليغ (ديوبنديه) از بزرگ‌ترين و پرجمعيت‌ترين نهضت‌هاي جهان اسلام است که در بیش از 160 کشور مسلمان فعالیت دارد. جماعت تبليغ در ايران، يكي از گسترده‌ترين جريان‌های مربوط به مسلمانان حنفي مذهب و قوم بلوچ در جنوب شرقي ايران است. مركز اين جماعت در شهر زاهدان استان سيستان و بلوچستان است.[7] اگرچه اخیرا شاهد حضور جماعت تبلیغ در سایر مناطق اهل سنت کشور هستیم، اما همچنان تمرکز بیشتر این جریان محدود در مناطق جنوب شرقی کشور است. جماعت تبلیغ گروهي از افراد است كه برای تبليغ دين خداوند، با هزينه شخصي مدتي از وقت خويش را در راه خدا گذاشته و به صورت دسته‌جمعي از وطن اصلي خود خارج شده و بنا به مدت زماني كه در اين راه اعلام و ثبت‌نام كرده‌اند، طبق صلاحديد مراكز جماعت تبليغ، به تبليغ اعزام مي‌شوند.[8]

جماعت تبليغ به اصلاح فردي و سپس اصلاح اجتماعي، تزكيه، تهذيب نفس و به‌جا آوردن سنت‌ها و آيين‌هاي مذهبي و پرهيز از ورود به سياست براساس اصول ششگانه معروف به صفات سته توصيه دارد.[9] این حرکت که بیش از هر چیز دغدغه تغییر را در سر می‌پروراند، با الهام از ایدئولوژی سه مجدد و با استفاده از طریقه عرفانی، تجربه جدیدی از تکنولوژی قدرت (اجرای شریعت، نهاد خودفرمانده و خودسازمانده) را سامان داد. اندیشه دینی این جریان بر خلاف ادعای خود، آمیخته با سیاست است که امر سیاسی آنان نزدیکی به قدرت با استفاده از ابزارها و روش‌های ساده همانند مسجد، نیروی انسانی رایگان و هزینه‌های شخصی است. جماعت تبلیغ هرگز درون یک مرز خود را محصور نکرده و از یک دولت یا ایده خاص حمایت نمی‌کند بلکه خود را چتری می‌‌داند که هر کس اصولش را قبول کند، در زیر این چتر جا خوش نماید و ورود و خروج از این سایه هم آنقدر آسان صورت می‌گیرد که نه از ورود، دچار ذوق‌زدگی و نه از خروج، به مرگ مبتلا می‌شود.[10]

جماعت دعوت و اصلاح

جماعت دعوت و اصلاح يكي ديگر از جريان‌هاي مهم اهل سنت در كشور است كه در راستاي ایجاد انطباق میان دین و نیازهای مردم در عصر حاضر و قضایای روز و احياگري حيات ديني در ميان اهل سنت ايران، اعلام موجوديت کرد. این تشکل تنها جریان فراگیر اهل سنت است که در همه مناطق اهل سنت کشور حضور چشمگیر دارد. در كتاب رويكردها و راهكارها كه جماعت دعوت و اصلاح آن را براي معرفي ديدگاههاي خود نگاشته است، دربارة تأسيس جماعت در ايران آمده است كه گروهي از عالمان و انديشمندان اهل سنت ايران تحت تأثير آموزه‌هاي قرآن و سنت نبوي و با هدف سرعت بخشيدن به جريان جهاني بيداري اسلامي، در ايران به اين نتيجه رسيدند كه از طريق پرورش فرد مسلمان، خانواده مسلمان و جامعة مسلمان براساس تعاليم نوراني قرآن كريم، تحقق آرمان‌هاي خود را پي گيرند. حاصل آن تولد تشكل مدني با مرجعيت اندیشه اسلامي است که در تمامي مناطق اهل سنت كشور به فعاليت مشغول است.[11]

جماعت دعوت و اصلاح در قامت يك گروه نوگراي ديني سعي دارد که زمينه‌هاي گوناگون نوگرايي و نوانديشي را در مقولات سياسي و ديني، از جمله تساهل، دگرپذیری و همزيستي قومي و مذهبي، جهت‌گيري تنوع و تكثرمحور فرهنگي و پرهيز از تكوارگي سلفي، كنش‌ورزي مشاركت سياسي در چارچوب قانون اساسي، مطالبة دمكراتيك اصلاحات سیاسی، نگرش مدرن به جايگاه زنان در جامعة ايراني و استقبال از دستاوردهاي دنياي مدرن دنبال كند.[12]

مکتب قرآن

جريان مكتب قرآن از جمله جريان‌هاي اصلی اهل سنت در تاريخ معاصر ايران است كه به‌طور عمده در منطقه غرب كشور ظهور و بروز پيدا كرده است. اين جريان كتاب، سنت، اجماع، آرا و نظرات مضبوط و مكتوب علامه احمد مفتي‌زاده و آراي ساير دانشمندان و صاحب‌نظران متعهد گذشته و حال را به عنوان منابع شناخت مورد استفاده قرار می‌دهد.[13] آنچه‌ به مثابه ‌آموزه‌ و ‌دستور ‌کار ‌مکتب‌ قرآن ‌شناخته ‌می‌شود تا ‌حد ‌زیادی ‌همان‌ اندیشه‌ها ‌و ‌تفسیر ‌خاص و برداشت‌های علامه‌ احمد ‌مفتی‌زاده ‌از ‌دین‌ اسلام ‌است ‌که ‌تحت‌ تأثیر ‌برخی‌ از‌ جریان‌های ‌فکری‌ و تاریخی ‌و معاصر جهان اسلام و غرب تدوین و مفصل‌بندی شده است. ‌در حالیکه ‌مبنای‌ عقیدتی ‌مکتب‌، همان ‌اسلام ‌است،‌ ‌‌اما ‌این‌ مبنا ‌اسلام ‌سنتی ‌نیست،‌ بلکه ‌برداشتی ‌است ‌که‌ تلاش ‌می‌کند‌ عناصری ‌از‌ سایر ‌جریان‌ها‌ را ‌در ‌خود‌ با ‌هم بپذیرد و باهم سازگار کند. حاصل‌، اسلامی ‌است ‌که ‌برخلاف ‌اسلام ‌سنتی ‌قایل‌ به ‌وحدت ‌اسلام‌ و ‌سیاست‌ است‌ و‌ حکومت ‌شورایی ‌را ‌شکل ‌اصیل ‌حاکمیت‌ و ‌دوای ‌دردهای ‌جامعه اسلامی ‌معرفی ‌می‌کنند‌، سکولاریسم‌ غربی ‌را ‌به‌‌‌شدت رد می‌‌کند‌، اما‌ به ‌تساهل‌، پلورالیسم‌ و ‌دموکراسی ‌که ‌به‌ حکومت شورایی ‌مورد ‌نظر ‌مکتب ‌نزدیک‌ است‌، روی ‌خوش ‌نشان ‌می‌دهد ‌و ‌در‌ نهایت ‌تأکید ‌جزمی‌ عرفا‌ و‌ طریقت‌ها بر شهود و ‌رد‌ عقلانیت‌ را ‌باطل ‌اعلام‌ می‌کند. درحالیکه بر ‌شهود‌ به مثابه یکی‌ از ابزارهای‌ درک ‌حقیقت، و عشق و ‌محبت ‌‌به مثابه قوام‌بخش پیوند‌ مؤمنان‌ با خدا، ‌با‌ یکدیگر‌، و با بزرگان ‌دین ‌تأکید ‌می‌کند.[14]مکتب قرآن پس از درگذشت علامه مفتی‌زاده به سه شاخه تقسیم شد که تفاوت‌هایی از نظر رویکردی دارند: شورای مدیریت(طیف اکثریت) با رهبری آقای سعدی قریشی، مکتب قرآن کردستان به رهبری آی حسن امینی و گروه برادری به رهبری آقای رزگار امینی.

عوامل اثرگذار بر آینده اهل سنت ایران

نخستین گام در ترسیم آینده، شناسایی و تحلیل عوامل و متغیرهای اثرگذار و نقش‌آفرین درخصوص موضوع مورد بررسی است. در یک پروژه پژوهشی که با موضوع اهل سنت ایران مرتبط می‌باشد، مجموعه بازیگران و ذینفعان در موضوع اهل سنت ایران به چهار دسته تقسیم شدند: اول، بازیگران و ذینفعان حاکمیتی و داخلی؛ دوم، بازیگران و ذینفعان غیرحاکمیتی و داخلی؛ سوم، بازیگران و ذینفعان خارجی؛ چهارم، شهروندان اهل سنت.[15] اما به‌صورت کلی روندها، رویدادها، تصورات و اقدام‌ها، چهار عامل و مولفه‌ی شکل‌دهنده و ترسیم‌‌گر آینده‌ هستند. روند، به پیوستگی تاریخی و زمانی اشاره دارد، کلان‌روندها، به‌عنوان فرایندهای دگرگون‌کننده بلندمدت با دامنه وسیع‌ و تأثیرات ریشه‌ای‌ مطرح هستند. رویداد، بر گسستگی‌های تاریخی تاکید می‌کند. روند ترسیم تغییرات منظم داده‌ها یا پدیده‌ها در گذر زمان است و از گذشته آغاز می‌شوند و تا آینده ادامه می‌یابند؛ اما برخلاف روندها، رویدادها برآیند پیشامدها یا رخدادها هستند که به‌شدت بر روندها و به‌صورت کلی بر آینده، تاثیر می‌گذارند. تصورات، برآیندی از برداشت یا خواست افراد و گروه‌های گوناگون از آینده است و سرانجام، اقدام‌ها، برپایه‌ی تصورات بازیگران گوناگون از آینده شکل می‌گیرند.[16] کلان‌روندها، روندهای کلان و قوی هستند که به آینده شکل می‌دهند و شاید بتوان گفت که بیشترین تاثیر و نقش را بر آن دارند.

یک الگوی اصلی شناخته شده برای بررسی و تحلیل این عوامل، تجزیه و تحلیل [17]PESTEL است که از سرواژه عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، فناوری و دانش، محیطی و سرزمینی و قانونی گرفته شده است. این الگو یک چارچوب استراتژیک ارزیابی و تجزیه و تحلیل عوامل کلانی است که بر عملکرد اثر عمیقی دارند.

عوامل سیاسی درمورد چگونگی و میزان مداخله حاکمیت در جامعه یا گروه خاص است که بر کنش‌ها و واکنش‌های جامعه و افراد آن تاثیر دارد. عوامل اقتصادی نشان‌دهنده عملکرد اقتصاد هستند که بر جامعه و افراد آن تأثیر بسزایی دارد. عوامل اجتماعی- فرهنگی، بعدی عمومی هستند که بیانگر مشخصات جمعیتی، باورها، ارزش‌ها، هنجارها، آداب‌ورسوم و سایر متغییرهای اجتماعی است که جامعه‌ در آن فعالیت می‌کند. فناوری، عوامل مربوط به نوآوری و فناوری است که عملکرد، نگاه، باور، نگرش و رفتارهای جامعه را به طور مطلوب یا نامطلوبی تحت تأثیر قرار می‌دهد. محیط و سرزمین، عواملی هستند شامل جنبه‌های اکولوژیکی و زیست‌محیطی مانند مسائل زیست‌محیطی، تغییرات آب‌وهوایی و منابع و محدودیت‌ها و فرصت‌های سرزمینی که جامعه و افراد حاضر در آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. عوامل قانونی ممکن است با عوامل سیاسی یکسان پنداشته شود، اما منظور از آن قوانین و مقررات خاص‌تری است که به‌صورت آشکار و واضح بر جامعه تاثیر دارند.

مطابق با شکل شماره (1) می‌توان بیان نمود که آینده اسلام سنی‌مذهب در ایران برآیندی است از تعامل، ارتباط و تاثیر متقابل چهار بازیگر اصلی که در قالب عوامل PESTEL فعالیت نموده و منتج به شکل‌گیری مولفه‌های ترسیم‌گر می‌گردند. براین اساس و مطابق با مطالعات انجام شده، عوامل ششگانه PESTEL که حاصل تعامل و اثرگذاری بازیگران اصلی است، شکل‌دهنده و جهت‌دهنده آینده اهل سنت ایران است که در قالب چهار مولفه ترسیم‌گر ظاهر می‌شوند. به‌منظور تسهیل تحلیل و باتوجه به هم‌پوشانی نسبی عوامل یادشده، این عوامل در پنج دسته طبقه‌بندی می‌شوند: 1. سیاسی-قانونی، 2. اقتصادی، 3. اجتماعی-فرهنگی، 4. فناوری و دانش، 5. محیطی – سرزمینی.

الف) سیاسی و قانونی:

متغیرهای سیاسی و قانونی متعددی بر جامعه اهل سنت ایران تاثرگذارند که مهم‌ترین آنها شامل موارد زیر است: تنش‌های سیاسی و نظامی حاکمیت با گروه‌های مسلح قومیت‌گرای بیشتر کرد و گروه‌های مسلح مذهبی بیشتر در جنوب شرقی کشور، قرائت رسمی حاکمیت از دین و تلاش برای پیاده‌سازی آن در جامعه، تنش‌های سیاسی درون‌حاکمیتی و در میان جریان‌های سیاسی کشور، گسترش گرایش‌های آزادی‌خواهی و دموکراسی‌خواهی و گفتمان حقوق شهروندی و حکومت قانون، روندهای روبه رشد گرایش گریز از مرکز و ناکارامدی مدل‌های متمرکز و یکه‌سالار، تبعیض و محدودیت‌های سیاسی و اداری به نسبت اهل سنت، قوانین محدودکننده و تبعیض‌آمیز، گرایش به سکولاریسم در بخشی از جامعه.

ب) اقتصادی:

شرایط اقتصادی نامناسب و فضای نامساعد کسب‌وکارها در کنار ابربحران‌ها در صندوق‌های بازنشستگی، نظام بانکی، نظام مالیاتی و تورم افسارگسیخته و مداوم و نیز بیکاری مفرط، وضعیت معیشت و زندگی را بر مردم تنگ نموده است که این امر موجب شده تا غالب جامعه این ناکارامدی را ناشی از مبانی فقهی و دینی موجود بدانند.

ج) اجتماعی-فرهنگی:

 رشد گروه‌های جدید اجتماعی مثل جوانان، زنان و تحصیل‌کردگان و شکل‌گیری گروه‌های مرجع جدید، شبکه‌ای شدن جامعه و درهم‌تنیدگی آن، رشد عقلانیت ابزاری و رشد تفکر انتقادی، رشد فعالیت‌های مدنی و حضور بیشتر مردم در فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی، مصرف‌گرایی و تغیر سبک زندگی، تحولات عمیق در ساختار خانواده و ارزش‌های آن، شکاف‌های نسلی، گسست‌ها و آشفتگی‌های پسانوین‌گرایانه که در آن هویت‌ها چند تکه می‌شوند، ضعف در نظام هنجاری جامعه، رشد جنبش‌های فمنیستی، حقوق اقلیت‌ها و کودکان و ضعف در سرمایه‌های اجتماعی از جمله مهم‌ترین متغیرهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران به‌طور عام و جامعه اهل سنت کشور به‌صورت خاص است. شکل‌گیری جنبش زن‌، زندگی، آزادی تغیرات عمیق و گسترده‌ای در جامعه ایرانی و قرائت سنتی از دین پدید آورده است که طبیعتا بر اسلام سنی‌مذهب در ایران نیز تاثیر خواهد داشت.

د) فناوری و دانش:

افزایش حجم و نقش رسانه و توسعه ابزارهای نوین ارتباطی، گسترش انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه شبکه‌های اجتماعی موجب تحول در روابط و سبک زندگی و کار و تسهیل آموزش و فراگیر شدن آن شده است. افزایش تعداد تحصیل‌کرده‌ها، انباشت اطلاعات و حجم داده‌های عظیم بدون پردازش نیز بر بسیاری از باورها و ارزش‌های جامعه تاثیر گذاشته است. همچنین تسهیل و افزایش ارتباطات درون‌فرهنگی و بین فرهنگی که به‌واسطه فناوری‌های جدید ایجاد شده است موجب شده تا گفتمان جامعه اهل سنت و نگاه آن تحت تاثیر قرار گیرد.

و) محیطی – سرزمینی:

رشد و توسعه گفتمان توسعه پایدار و جنبش‌های زیست‌محیطی، مدیریت ناکارمد منابع و تهدیدهای سرزمینی رویکرد و نگاه جامعه را به نسبت گذشته تغییر داده است.

علاوه بر موارد ذکر شده باید خاطر نشان ساخت که روند جهانی شدن به‌عنوان یک ابرروند چند وجهی و چند بعدی که تاثرات عمیق و گسترده‌ای بر زندگی، افکار و رفتار آدمیان داشته است نقشی اساسی در ترسیم آینده جوامع به‌صورت عام و جامعه اهل سنت به‌صورت خاص دارد. به اعتقاد اغلب آینده‌پژوهان، جهانی‌شدن مهم‌ترین روند تاثیرگذار بر آینده است. روند جهانی‌شدن افزون بر خلق روندهای دیگر، در سه بعد تغییرات اساسی را ایجاد می‌نماید. در بعد سیاسی سبب تغییر در ساختار حاکمیت ملی و نیز روابط بین‌المللی خواهد شد. در بعد اجتماعی- فرهنگی موجب شکل‌گیری فرهنگ واحد جهانی شده و تا حدودی خرده‌فرهنگ‌ها را به حاشیه خواهد راند. همچنین زمینه شکل‌گیری هنجارهای همگون و جنبش‌های اجتماعی یکسانی در کل جهان همچون حقوق زنان و اقلیت‌ها و حقوق بشر شده است. و در بعد اقتصادی، جهانی شدن موجب گسترش روابط اقتصادی میان کشورها و شکل‌گیری فرهنگ مصرف‌گرایی یکسانی در همه کشورها شده است. اگرچه تاكنون فشارهاي ناشي از جهاني شدن بر منطقه خاورميانه بسيار كمتر از ديگر مناطق مشاهده شده است، اما به‌سختي مي‌توان اعتقاد داشت كه مقاومت كشورهاي اين منطقه در برابر اين فرايند در دهه آينده نيز به همين صورت ادامه يابد. فشار ارزش‌ها و سبك‌هاي زندگي خارجي، ايدئولوژي‌هاي بيگانه و هنجارهاي متعارض را نمي‌توان از ايران دورداشت، به همان صورت كه كالاهاي كارخانه‌هاي خارجي را نمي‌توان كنار گذاشت.[18]

آینده اسلام سنی‌مذهب در ایران

وضعیت اهل سنت ایران تابعی است از فضای کلی جهان، قضایا و فضای جهان اسلام و وضعیت حاکم بر کشور، اگرچه شرایط خاص خود را هم دارد. اینکه وضعیت دین و به‌خصوص آینده اسلام سنی‌مذهب در ایران چگونه می‌باشد، دوگانه‌ای است متضاد. از طرفی همچنانکه هاروی معتقد است وضعیت تراکم زمان و مکان، به جهانی منجر گشته است که در آن هر روز و هر لحظه بخش‏های بیشتری از جهان درون یک نظام ارتباطی جهانی قرار می‏گیرند و این وضعیت به قطع پیوند با گذشته، سنت، جماعت و هویت‏های جمعی، فرایندی مستمر در سرمایه‏داری یا تجدد و تضعیف دین می‏انجامد.[19] و نقش دین در زندگی کاهش یافته و میزان باور و اعتقاد جامعه به دین روندی نزولی طی می‌کند، در مقابل همچنانکه ماسیو می‏گوید آینده مذهب، به‌ویژه مذهب جدید، در بیست سال آینده، چه به‌صورت سازمان یافته و چه به‌صورت غیرسازمان یافته، پیش‌رونده است. مذهب در رسانه‏ها قوی‏تر از آنچه اکنون هست، حضور خواهد یافت. گرچه ممکن است برخی از مذاهب پیروان خود را از دست بدهند، اما این عده درصد کوچکی از کل جمعیت خواهند بود و مذاهب دیگری ظاهر خواهند شد. همچنین کاستالیزم معتقد است که اصول مذهب کاتولیک و اسلام جهانی شده ممکن است فاتح نهایی باشند.[20]براساس این دیدگاه، نقش دین پررنگ‌تر شده و شاهد حضور بیشتر آن در زندگی و تعاملات اجتماعی خواهیم بود.

از سویی دیگر، دین در ایران معاصر به منزله نیروی اجتماعی بسیار تاثیرگذار نقش ایفا کرده است و در دوره اخیر نیز به‌دلیل ورود مستقیم به حکومت، پیامدهایی را متوجه دین نموده است. اگرچه باورها و اعمال مذهبی آنچنان با فعالیت‏های زندگی روزمره دین‌باوران درهم آمیخته است‏ که بخشی از هویت آنان شده است و این جنبه هویت‏ساز نه تنها حذف شدنی نیست بلکه شکل‌دهنده رفتار و کنش‌ها و واکنش‌های این افراد است، اما در دوران مدرن اینکه بر سر دين چه مي‌آيد، بستگي زيادي به گزينش‌هايي خواهد داشت كه حاملان و نمايندگان دين (دين باوران) به انتخاب آنها دست می‌زنند.[21] پژوهش‌های انجام گرفته در کشور نشان می‌دهند که روند اعتماد نسل جوان به روحانیون در 5 سال اخیر روند کاهشی داشته است.[22] همچنین نسل سوم انقلاب به دنبال یک نوع سنتز و ترکیب جدیدی از سنت و تجدد یا به‌عبارتی تفسیر جدیدی از سنت در جهان امروز است که ریشه در همان سنتزهای قبلی دارد؛ ولی آنچه این نسل را در رسیدن به این مقصود و سنتز حیران ساخته از سویی ریزش سیل‌وار اطلاعات دستکاری شده توسط رسانه‌هایی مثل ماهواره‌ها و اینترنت در سطح جهانی و از سوی دیگر نبود افراد متفکر برای جامه عمل پوشاندن به این سنتز است. نسل سوم انقلاب امروز در پی آن است که از سنت‌های خود تفسیری دقیق و جهان فهم ارایه دهد؛ به‌طوری که در بستر رسانه‌های جهانی نیز قابل درک باشد.[23] بنابراین می‌توان گفت نسل نوجوان و جوان امروز متفاوت از نسل قبل از خود است؛ گفتمان، سبک زندگی، ارزش‌ها و گروه‌های مرجع نسل جدید بسیار متنوع و متکثر است. تغییر گروه مرجع اعضای جامعه و به ویژه نسل جوان را می‌توان از روی تغییر ارزش‌ها و هنجارهای آنان و تقلید و شبیه‌سازی رفتارهای غربی مشاهد کرد.[24] همین تغییر در نسل سوم جامعه اهل سنت کشور نیز کمابیش قابل مشاهده است.

اگرچه باور به دین اسلام و دینداری هنوز نزد بسیاری از اهل سنت پایدار است و بخش زیادی از آنان به خدا و اسلام اعتقاد دارند و به مناسک و عبادات دینی پایبند می‌باشند، اما جوانان الگوهای متفاوتی از اعتقاد به دین و دینداری را دارند. شواهد نشان می‌دهد که اکثریت طبقه میان‌سال به بالا در جامعه اهل سنت ایران به شعایر و عبادات دینی به‌شیوه‌ای سنتی پایبند هستند، اما تحول و تنوع در الگوها و سبک‌های دین‌داری به‌ویژه در میان جوانان، در حال فزونی است. تعدد و تکثر در جامعه اهل سنت از منظر دینی روز به روز بیشتر می‌شود و طیف وسیعی از ضدیت با دین، غیردین‌داری، دین‌داری شناسنامه‌ای، دینداری رادیکال و دینداری طریقتی را شامل می‌شود. از طرف دیگر در میان اهل سنت نیز به تبع روند کلان کشوری شاهد رشد یک احساس عمومی به اینکه دینداری سیر  نزولی دارد و گرایش مطرح و مقبول برای حکمرانی، گرایشی سکولار خواهد بود. این جامعه با دوگانۀ دین وسکولاریزم دست به گریبان خواهد شد، اما گروه‌هایی به نام  شریعت با این گفتمان ستیزه خواهند کرد[25] و همین امر می‌تواند به تعارض و تضاد در جامعه و به تبع آن گسست و شکاف نسلی منجر شود.

اما در میان افراد معتقد و ملتزم به دین نیز شاهد تغییراتی خواهیم بود. در یک دسته‌بندی کلی می‌توان جامعه اهل سنت ایران را به چهار رویکرد دینی تقسیم کرد و سپس آینده اسلام سنی‌مذهب در ایران را براساس میزان نفوذ و گسترش هر یک از این رویکردها تحلیل نمود، این رویکردها عبارتند از: رویکرد طریقتی، رویکرد روشنفکری، رویکرد سلفی و رویکرد اعتدالی و میانه‌رو.

دامنه نفوذ طریقیت‌های صوفیه در میان کردها به‌شدت درحال زوال است. آمار تکایا و خانقاه‌های صوفیه و تعداد دراویش و صوفیان فعال در آنها در مقایسه با گذشته، در مناطق کردنشین اصلا قابل مقایسه نیست و تعداد دراویش فعال در تمام مناطق کردنشین، به سرعت چشمگیری درحال کاهش بوده و جمعیت فراگیر آنها در میان کردها در چند دهه خیر به اجتماعاتی بسیار اندک در شهرها و روستاهایی خاص محدود شده است. جمعیت این گروه‌های اندک نیز سیر نزولی به خود گرفته و بعید به نظر می‌رسد در چند سال آینده، اثری از این اجتماعات در میان کردها باقی بماند.[26] در میان اهل سنت جنوب کشور نیز تصوف حضور بارزی ندارد و در شرق و جنوب شرقی هم با گسترش دیوبندیه و نفوذ اهل حدیث از رونق تصوف کاسته شده است و بسیاری از زیارتگاه‌های صوفیه تخریب شده‌اند.[27] اخیرا باتوجه به حمایت‌های بخشی از قشر سنتی جامعه و انتصاب برخی از ائمه جمعه مناطق اهل سنت از این جریان، شاهد رشد نسبی گرایش‌های طریقتی هستیم، اگرچه میزان نفوذ اجتماعی آنان گسترده نیست.

اما تفکرات سلفی به‌طور کلی به دو دسته سلفی تبلیغی و سلفی تکفیری و جهادی تقسیم می‌شوند. سلفی جهادی و تکفیری در میان اهل سنت ایران قدمت زیادی ندارد و تحت تاثیر فضای پیرامونی دنیای اسلام به‌صورت پراکنده حضور دارند و طرفداران زیادی در میان عموم اهل سنت ندارد. سلفی تبلیغی یا ارشادی که دست به خشونت نمی‌زدند اما نگاه تندی دارند، حضور نسبتا فعالی در میان اهل سنت دارند، اگرچه تعداد افراد آنها کم است اما به‌دلیل حضور گسترده در فضای مجازی و اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌ای خارج از کشور توانسته است که نمود و ظهور زیادی داشته باشد. البته بعضی افراد اهل سنت شافعی جنوب کشور را به سلفیت نسبت می‌دهند و از آنها به‌عنوان سلفی معتدل و میانه‌رو یاد می‌کنند. این درحالی است سلفی‌گری در معنای اصطلاحی‌اش، با رویکرد مذهبی اهل سنت جنوب کشور تفاوت دارد و نباید پررنگ بودن ظواهر دینی اهل سنت را به معنای سلفیت تفسیر نمود.[28]

رویکرد روشنفکری هم در میان اهل سنت بسیار رایج نیست و صرفا تعداد محدودی از تحصیل‌کردگان با تاثیرپذیری از فضای روشنفکری حاکم بر کشور در این حوزه فعالیت فردی و اندکی دارند و در میان عموم اهل سنت چندان مقبول واقع نشده است. رویکرد اعتدالی و میانه‌روانه از دین که بیشتر تحت تاثیر بیداری اسلامی می‌باشد اگرچه عمر چندانی ندارد اما در میان اهل سنت کشور با استقبال نسبتا خوبی روبرو شده است و تعداد قابل توجهی از افراد و شخصیت‌های تحصیل‌کرده و تاثیرگذار اجتماعی از این رویکرد تبعیت می‌کنند. میزان نفوذ این رویکرد در جامعه اهل سنت کشور روبه‌فزونی است و به دلیل دیدگاه‌های عقلایی و به‌روز مورد توجه بخشی از جوانان نیز قرار گرفته است، اگرچه نمی‌توان میزان گستردگی و نفوذ آن را همگانی دانست.

با عنایت به آنچه بیان گردید، پیش‌بینی می‌شود که آینده اسلام سنی‌مذهب در ایران با چالش‌های ناشی از جهانی‌شدن، انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات و جنبش‌های فرهنگی و اجتماعی ملی و بین‌المللی مواجه خواهد شد. تجربه زیست متأثر از حکومت دینی و ناکامی‌های آن و نیز رشد جریان‌های سکولار و ضد دین موجب گردیده است که حداقل در کوتاه‌مدت استقبال از باورهای دینی روندی نزولی داشته باشد و التزام به شعائر دینی تا حد قابل توجهی کاهش یابد. تلاش برخی از جریان‌های اسلام‌گرای اعتدال‌گرا و نواندیش برای عصری کردن دین و انطباق آن با زیست‌بوم دنیای امروز، می‌تواند تا حدودی سبب جذب و جلب نظر بخشی از جامعه شود و زمینه‌ساز یک دگرگونی باشد. اما آنچه عیان است اینکه در آینده نزدیک، اسلام سنی‌مذهب ایرانی در یک دوگانه سنت و تجدد گرفتار خواهد شد و برای رهایی از آن باید بتواند خوانش جدید و منطبق با فضای نوین عرضه نماید. از سویی دیگر، باتوجه به غلظت مذهب‌گرایی در جمهوری اسلامی و شکل‌گیری احساس تهدیدشدگی مذهبی در میان اهل سنت، محرک اصلی حضور اجتماعی این بخش از جامعه ایرانی، هنوز هم انگیزه‌هایی از جنس فرار از تبعیض و تدافعی است تا مشارکت واقعی و اصیل از نوع همکاری معطوف به توسعه. اگرچه این محرک‌ها در دورانی-دولت اصلاحات- تعدیل گشت، اما با بازگشت اصولگرایان به قدرت و مخصوصا پس از ورود پررنگ مولوی عبدالحمید به جنبش مهسا، از نو تقویت شده و در صورت تداوم روند فعلی، شکلی فزاینده خواهد یافت.


[1] . فعال اجتماعی اهل سنت

[2]. هوشمند، احسان.1396. اهل سنت ایران.روزنامه شرق. شماره 2953

[3]. مولوی عبدالحمید. خطبه نماز جمعه زاهدان

[4]. داوودی، علیرضا، سیدوحید عقیلی، و محمدرضا رسولی.1399. بررسی نقش برنامه‌های عقیدتی شبکه‌ی ماهواره‌ای وصال در تغییر مذهب بین شهروندان خوزستانی. فصلنامه راهبرد اجتماعی- فرهنگی، سال10. شماره37. صص 5-31

[5]. سلطاني، عبدالظاهر.1395. اهل سنت ايران، فرصت‌ها و چالش‌ها.پيرانشهر: انتشارات آراس

[6]. هوشمند، احسان. همان منبع

[7]. خواجه، نصراالله. 1391. جنبش جماعت؛ دعوت و تبليغ در جنوب شرق ايران. پايان‌نامة كارشناسي ارشد. دانشگاه علامه طباطبائي

[8]. نور، فریش، آ .2010م. روندگان شجاع جماعت تبلیغ بدون مرز. مرکز مطالعات و پژوهش‌های بین‌الملل راجاراتنام، سنگاپور

[9]. قاسمي، محمدطيب. ترجمه عبدالرحيم سالارزهي. 1395. جماعت تبليغ و اصلاح نفس. خراسان رضوي. تربت جام: انتشارات شيخ‌الاسلام احمد جام

[10] جهان‌تیغ، حسین. 1393.پدیدارشناسی سیاست در جریان جماعت تبلیغ. فصلنامه مطالعات راهبردی بسیج، سال هفدهم، شماره 63.

[11]. رويكردها و راهكارها. Www.Islahweb.com

[12]. عنبرمو، منصور.1399. شناخت‌شناسي سلفي‌گري در ايران مطالعة موردي: بررسي رويكرد جريان‌هاي مذهبي اهل سنت. فصلنامة علمي تاريخ اسلام و ايران دانشگاه الزهرا. سال سوم، دورة جديد. شمارة 47 پياپي 137. صص 173_198

[13] Www.Maktabquran blogfa.com .

[14]. شریعتی‌مزینانی، سارا  و سامان ابراهیم‌زاده.1396. مكتب قرآن؛ مومنانی در نوستالژ «امت»:ِ مطالعه موردی کردها در ایران. فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران،10(3).79-99

[15]. زندی، امیر، محمدرحیم زندی، مهدی احمدیان  و حسین موسوی.1401. سناریوهای آینده تأثیر اقلیت‌های مذهبی در ارتقای امنیت ملی: مورد مطالعه اهل سنت. فصلنامه مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام، سال چهارم، شماره چهاردهم.

[16]. نصراصفهانی، علیرضا و احمد کوهی‌اصفهانی. 1401.تحلیل کلان‌روندهای جهانی و روندهای آینده ایران برای برنامه هفتم توسعه. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی.

[17].  Political، Economic، Social، Technological، Environmental، Legal 

[18]. حافظیان، محمدحسين.۱3۸۸.ايران در خاورميانه: روندهاي آينده منطقه. مطالعات اوراسياي مركزي، سال دوم، شماره ،5.

[19]. وبستر، ر.ک. فرانک. ترجمه اسماعیل قدیمى.1383. نظریه‏هاى جامعه اطلاعاتى، تهران، قصیده‏سرا.چاپ دوم.ص 304.

[20]. خان‌محمدى، کریم.1386. آینده ادیان در چشم‏انداز جهانى. سایت انتظار موعود www.Entizar.ir.

[21]. پایا، علی.1385.آینده دین در جهان مدرن. فصلنامه انديشه ديني دانشگاه شيراز پياپي،19 صص 1- 24

[22]. حاتمی، محمدرضا، قادری عیمی و امشمیدی عیمی. 1395.بررسی روند تغییرات نگرشی نسل سوم در زمینه گروه‌های مرجع در دهه1380 .پژوهش‌های سیاسی جهان اسلام. ۶(3).صص42-25

[23]. شکری، عظیم ، امید علی‌احمدی، علی مرادی و علی روشنایی.1399. بررسي و تحليل جامعه‌شناختي تغييرات بين نسلي گروه‌هاي مرجع آموزشي و ديني مطالعه موردي: شهر کرمانشاه.فصلنامه راهبرد اجتماعی- فرهنگی، سال 10 شماره 37. صص 33-62

[24]. هزارجریبی، جعفر و رضا صفری‌شالی.1395. بررسی چرایی دگرگونی‌های گروه مرجع در بین دانشجویان. فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی. 6(1)صص17-44

[25]. فراستخواه، مقصود.1394.چهار سناریوی دینی در ایران آینده.مجله ایران فردا.شماره 13، صص 66-69  

[26]. مسائلی، مهدی.1401. اطلس توصیفی اهل سنت ایران:جغرافیا و جریان‌شناسی مذهبی اهل سنت ایران. نشر امیرکبیر.تهران.صص118-119

[27]. همان منبع.ص242

[28]. همان منبع.ص172