حال و آینده اقدامات جوامع بهائی

ایقان شهیدی[1]

مقدمه

نوشتن درباره آینده‌ی جامعه بهائی دشوار است چون درکی دقیق از ماهیت این جامعه و باورهای آن در سطح عموم وجود ندارد. ایرانیان، فارغ از تصاویر نادرستی که دهه‌ها درباره آئین و جامعه بهائی دریافت کرده‌اند، در سال‌های اخیر بیشتر با جامعه بهائی از منظر جامعه‌ای که تحت شدیدترین ستم‌ها و محدودیت‌هاست آشنا شده‌اند و برخی از ایشان شجاعانه در پی احقاق حقوق هموطنان بهائی خود بوده‌اند. اما به دلایل مختلف، کمتر فرصتی برای آشنا شدن ایرانیان با باورها و آموزه‌های بهائی وجود داشته است. اما آنچه که آینده‌پژوهی جامعه بهائی را دشوارتر می‌کند، نه فقط کمبود آشنایی با باورهای بهائی، که فقدان دانش نسبت به فعالیت‌هایی است که بهائیان در سراسر عالم و ایران انجام می‌دهند. از این رو، در این متن پس از معرفی چند مفهوم کانونی، به معرفی فعالیت‌های عمده فعلی جامعه بهائی پرداخته می‌شود. بهائیان ایران، تنها بخشی کوچک از عالم بهائی را تشکیل می‌دهند و بهائیان جهان در حدود صد هزار محل، در ۲۳۵ کشور و منطقه ساکن هستند. اما با وجود آزار و اذیت‌های شدید وارده بر جامعه بهائی ایران، ارزش‌های مطلوب این جامعه و برخی از فعالیت‌های عمده آن، فارغ از محدودیت‌هایی که ناشی از سرکوب این جامعه و عدم دسترسی آزاد آن به عرصه عمومی است، تفاوت بنیادینی با جوامع بهائی دیگر کشورها ندارد و بنابراین معرفی فعالیت‌های رایج در عالم بهائی، معرفی فعالیت‌های عمده فعلی بهائیان ایران نیز هست. آینده جامعه بهائی ایران و عالم، امتداد طبیعی فعالیت‌هایی است که در این متن به تصویر کشیده شده است و خواننده از خلال منطق این فعالیت‌ها، می‌تواند روزنه‌هایی به آینده را ملاحظه نماید.

مفاهیم کانونی

متون بهائی چشم‌اندازی از آینده مطلوب برای جامعه بشری را، که صلح جهانی و وحدت عالم انسانی شاخصه اصلی آن است، ترسیم می‌کند و از بهائیان می‌خواهد که معیارهای اخلاقی و عادت‌های ذهنی و رفتاری خاصی را در حیات فردی و جمعی پرورش دهند. جوامع بهائی در پی انعکاس آموزه‌های آئین بهائی در حیات خود و جامعه پیرامون‌شان هستند. این متون بنیادی، که بخشی از آثار بهائی است، مشخص می‌کند که رهبری جامعه بهائی و چارچوب کلی اداره آن (نظم اداری) چگونه باشد، این جامعه چگونه رشد کند و در مسیر رشد خود از چه مراحل عمده‌ای عبور کند. این امر، یعنی این مسیر ترسیم شده‌یِ روشنِ آینده یک دین، در ادیان دیگر، نظیر یهودیت، مسیحیت، و اسلام اگر بی سابقه نباشد، کم‌سابقه است. برخی از این متون بنیادین، که مشخص‌کننده جنبه‌های مختلف رشد اداری، روحانی و اجتماعی آئین بهائی (و بالطبع جوامع بهائی) است عبارتند از برخی از آثار بهاءالله نظیر «کتاب اقدس»، «لوح کرمل»، «الواح ملوک»، «کتاب عهدی»، برخی از آثار عبدالبهاء نظیر «الواح وصایا» و «الواح نقشه ملکوتی» و برخی از نامه‌های شوقی افندی، نظیر «نظم جهانی حضرت بهاءالله» که ابعاد رشد جامعه بهائی در رابطه با موضوعات مختلف نظیر رهبری این جامعه و نحوه اداره آن، و همچنین رشد و گسترش جوامع بهائی در سراسر عالم را مورد اشاره قرار می‌دهد.[2] این متن در پی آن نیست که به بررسی محتوای این متون و ارتباط آن با فعالیت‌های فعلی جامعه بهائی بپردازد اما به این امر اذعان دارد که ارتباطی نزدیک و به‌هم‌پیوسته بین این دو وجود دارد.

مفهوم «میثاق»، که در الهیات مسیحی نسبت به الهیات اسلامی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، از کانونی‌ترین مفاهیمی است که درک آن به فهم دینامیک رشد جوامع بهائی و نسبت آن‌ها با متون بنیادین مورد اشاره، یاری می‌رساند. عهد و میثاق در آثار بهائی به دو معنای عمده به کار رفته است: عهد و میثاق «عام» و «خاص». عهد و میثاق «عام»، که همچون هر عهد و پیمانی دو طرف دارد، عهدی است میان خداوند و بندگان. در این عهد که از زمانی دیرین بسته شده است خداوند وعده هدایت مستمر بشر را از طریق ارسال مظاهر ظهور (پیامبران) می‌دهد و بشر نیز متعهد به شناسایی پیامبران و ایمان آوردن و عمل به قوانین الهی است. در عهد و میثاق «خاص»، پیامبر (در این مورد، بهاءالله) از پیروان خود می‌خواهد که جانشین او را به رسمیت شناخته، متعهدانه هدایاتش را مورد توجه قرار دهند. عهد و میثاق خاص، عهدی میان پیامبر و پیروان آن دین است. این عهد و پیمان خاص، در آئین بهائی به وضوح میان بهاءالله و جانشینان او (عبدالبهاء و شوقی‌افندی و بیت العدل اعظم[3]) از یک سوی، و جوامع بهائی از سویی دیگر برقرار شده است و همین مسئله سبب حفظ وحدت جوامع بهائی به مرور زمان شده است. از این رو واقعیت امروزین جامعه بهائی چنین است که پیروان این آئین، با هدایت بیت العدل اعظم، در تلاشی متحد و روشمند، جهت تبدیل آموزه‌های آئین بهائی به واقعیت اجتماعی در شهرها و روستاهای خود هستند.

مفهوم «رشد ارگانیک» یکی از مفاهیم اساسی است که فهم تکامل جامعه بهائی را در طی دهه‌های گذشته و سده‌های آینده میسر می‌سازد. هر چند خطوط کلی تمدن مطلوبی که بهائیان برای ایجاد آن تلاش می‌کنند – یعنی مدنیتی که یگانگی نوع بشر در روابط انسانی و در ساختارهای اجتماعی نهادینه شده است – در متون بنیادین فوق مشخص شده است، اما این مسئولیت بهائیان و افرادی که به بینش بهائی متعهدند است که با کمک موسسات مختلف بهائی، به تدریج به تحقق آن چشم‌انداز مبادرت ورزند.[4] جزئیات و نحوه ایجاد چنین تمدنی، امری است که در عمل و در طی سده‌ها فهمیده می‌شود و در آثار بهائی مورد اشاره قرار نگرفته است. آثار بهائی به بهائیان توصیه می‌کند که با بهره‌گیری از بینش‌های مندرج در متون بهائی و در کنار دیگر دستاوردهای بشری از جمله دانش علمی، به «اصلاح عالم» مبادرت ورزند.

نظم اداری بهائی؛ گذشته، حال و آینده

عهد و میثاق، تنها جنبه‌ای درونی، جهت حفظ وحدت جامعه بهائی، نداشته است بلکه همچون رشته‌ی وثیقی است که گذشته، حال و آینده جامعه بهائی را به هم متصل می‌کند. این عهد و میثاق، فرزند همان متون بنیادین است. بهاءالله در متون خود، نه تنها چشم‌اندازی از آینده جهان، که بینشی از آینده جامعه بهائی و نحوه اداره آن را نیز ترسیم کرده است. در کتاب اقدس، که ام‌الکتاب آئین بهائی است، بهاءالله هدایاتی در رابطه با تاسیس شوراهایی برای اداره جامعه بهائی نمود. از آن رو که در جامعه بهائی طبقه روحانیت وجود ندارد، تمامی اقداماتی برای مدیریت این جامعه بهائی، از طریق شوراهای اداری در سطح محلی و ملی صورت می‌گیرد که حاصل انتخاباتی دموکراتیک است. در این انتخابات، که بدون تبلیغات و کاندیداتوری برگزار می‌شود، زنان و مردانی که بیشترین تعداد رای را بیاورند، از اعضای شورای اداره جامعه بهائی می‌شوند و به امور جامعه بهائی برای یک سال، تا انتخابات بعدی، رسیدگی می‌کنند. این شوراها، پایه‌ای‌ترین سطح «نظم اداری بهائی» را تشکیل می‌دهند؛ نظمی که به مرور زمان و تا به امروز روبه گسترش بوده است و در آینده نیز گسترده‌تر می‌گردد. «شوراهای محلی»، از سال ۱۲۷۶ خورشیدی، در زمان عبدالبهاء، فرزند و جانشین بهاءالله، ابتدا در تهران و به تدریج در سایر شهرها و روستاهای ایران و کشورهایی که بهائیان در آن زندگی می‌کردند، تاسیس شد و به امور جامعه بهائی رسیدگی می‌کرد. گسترش این نظام اداری، در وصیت‌نامه عبدالبهاء، الواح وصایا، مورد توجه قرار گرفت و او نحوه تشکیل «شوراهای ملی» و «بیت العدل اعظم» را روشن ساخت. در زمان جانشین عبدالبهاء، شوقی افندی، فرایند تشکیل گسترده شوراهای محلی در شهرها و روستاهایی که بهائیان ساکن بودند، و همینطور «شوراهای ملی» در کشورهایی که چندین شورای محلی وجود داشت، دنبال شد. شوراهای محلی و ملی، همچون ستون‌هایی برای تاسیس «بیت العدل اعظم» در نظر گرفته می‌شدند که در نهایت در سال ۱۳۴۲ و از طریق انتخاباتی دموکراتیک، توسط شوراهای ملی بهائی ۵۶ کشور انتخاب شد. اعضای بیت العدل اعظم هر پنج سال یکبار از میان بهائیان جهان انتخاب می‌شوند. شوقی افندی در نوشته‌های خود بیان کرد که نظم اداری بهائی دارای خصلتی ارگانیک است و به تدریج و به مقتضای رشد جامعه بهائی و افزایش توانمندی‌های آن، رشد و گسترش یافته و در هر مقطعی از رشد امر بهائی، وظایف جدیدی را عهده‌دار می‌شود. از زمان تاسیس بیت العدل اعظم در شش دهه گذشته، گسترش نظم اداری بهائی، در قالب تاسیس شوراهای محلی و ملی، در کشورهای مختلف ادامه یافته است و عناصر جدیدی در سطوح ناحیه‌ای، ملی و بین‌المللی، به آن اضافه شده است. این نظام اداری در زمینه‌هایی گسترش یافته است که مرتبط با اقدامات عمده جامعه بهائی بوده است و در ادامه، همزمان با توضیح هر یک از حوزه‌های عمده فعالیت جامعه بهائی، به بررسی گسترش ساختارهای اداری متناظر با آن می‌پردازیم. لازم به ذکر است که موسسات بهائی در ایران اندکی پس از انقلاب اسلامی تعطیل شدند و هم‌اکنون نیز وجود ندارند.

حوزه‌های اقدام کنونی عالم بهائی

جامعه‌سازی[5]

با آغاز آئین بهائی، «افراد» و «خانواده‌»های مختلفی در ایران که از زمینه‌های مختلف مسلمان، زردشتی، یهودی، مسیحی و بی‌دین بودند، بهائی شدند و به تدریج «جوامع» بهائی در شهرها و روستاهای مختلف ایران و سپس کشورهای دیگر ایجاد شد. این جوامع از همان ابتدا در تلاش برای انعکاس آرمان‌های بهائی همچون یگانگی انسان‌ها و برابری جنسیتی بودند. بهائیان با هدایت بهاءالله و سپس عبدالبهاء، به شهرها و روستاهای مختلف ایران و سپس دیگر کشورها «مهاجرت» می‌کردند تا آموزه‌های این آئین نوین را با دیگران در میان بگذارند و به تدریج به ایجاد جوامع جدید محلی با محوریت ارزش‌هایی نظیر عدالت و وحدت کمک کنند. «الواح نقشه‌ی ملکوتیِ» عبدالبهاء که شامل ۱۴ نامه به بهائیان آمریکای شمالی در سال ۱۲۹۵ بود، سرآغاز اقدامات جدیدی در سراسر عالم بهائی برای گسترش آموزه‌های جدید از طریق ایجاد جوامعی جدید بود. این نامه‌ها انگیزه‌ی تاسیس نخستین جوامعی از این دست در کشورهایی نظیر برزیل، استرالیا و در نهایت در دیگر کشورهای جهان شد. شوقی افندی، ایجاد این جوامع محلی را در شهرها و روستاهای مختلف به نحوی روشمند از سال ۱۳۱۶، از طریق ایجاد برنامه‌هایی چند ساله[6]، دنبال نمود. این برنامه‌ها برای گسترش جوامع بهائی پس از تاسیس بیت العدل اعظم نیز در سراسر عالم دنبال شده است.

فعالیت‌های «جامعه‌سازی»، که با هدف پیشرفت فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی در راستای دستیابی به جوامعی عادلانه و متحد صورت گرفته‌اند، به طور خاص از سال ۱۳۷۵ خصلتی سیستماتیک یافته است. معنای سیستماتیک شدن تاسیس این جوامع آن بود که فرایند جامعه‌سازی از طریق یک روش آموزشی، به دنبال توان‌افزایی ساکنین یک محله شهری یا دهکده جهت مشارکت فزاینده ایشان در حیات جوامع محلی‌شان و «خدمت» به دیگران است. این روش آموزشی که با الهام از آموزه‌ها و تجربیات جامعه بهائی در طی دهه‌ها شکل گرفته است، به روی تمامی ساکنین یک محل یا دهکده، اعم از بهائی و غیربهائی، پیر و جوان، زن و مرد، گشوده است. با برگزاری «کلاس‌های اطفال»، «گروه‌های نوجوانان» و «حلقه‌های مطالعه» برای جوانان و بزرگسالان، به تمامی جمعیت یک محل، یاری می‌رساند که حیات فردی و جمعی خود را مورد بازنگری قرار داده و عادت‌های فکری و رفتاری فردی و ساختارهای فرهنگی و اجتماعی‌ای که در تضاد با اصل یگانگی نوع بشر است را به تدریج تغییر دهد. در کنار فعالیت‌های آموزشی فوق، فعالیت‌های جامعه‌سازی با حمایت از برگزاری «جلسات دعا» به دنبال گسترش خصلت نیایش جمعی در این جوامع محلی است. بدین صورت، با توان‌افزایی ساکنین یک محل و ایجاد حس عاملیت و تعلق به جامعه در آن جمعیت، الگوی جدیدی از حیات جامعه محلی شکل می‌گیرد و افرادی از همان جمعیت محلی این فعالیت‌های آموزشی و نیایشی را ادامه و گسترش می‌دهند. در حال حاضر نزدیک به دو میلیون نفر در شهرها و روستاهای مختلف جهان در این فرایند آموزشی‌ مشغول به فعالیت هستند و سعی در ایجاد الگوی جدیدی از زندگی فردی و جمعی بر اساس آموزه‌های بهائی دارند. می‌توان انتظار داشت که در طی دهه‌های آینده، و همزمان با گسترش این روش آموزشی از طریق افزایش منابع انسانی از میان جمعیت‌های محلی، که خود به گسترش این روش آموزشی یاری می‌رسانند، میلیون‌ها نفر دیگر به فرایند جامعه‌سازی وارد شده و ترتیب جدیدی از زندگی فردی و جمعی را بر اساس ارزش‌های مرتبط با همکاری و نه رقابت، وحدت و عدالت، و برابری انسان‌ها دنبال نمایند.

هنگامی‌که تعداد شرکت‌کنندگان محلی‌ که در برنامه‌های آموزشی مرتبط با جامعه‌سازی هستند افزایش می‌یابد، ترتیبات لازم برای هماهنگی و سازماندهی این اقدامات نیز گسترش می‌یابد؛ مخصوصا اگر این فعالیت‌ها صد‌ها یا هزاران نفر را در بر بگیرد. از این رو علاوه بر شوراهای محلی، برخی از دیگر نهادها ایجاد می‌شوند که بتوانند تسهیلگر فرایند رشد ارگانیکی باشند که در سطح قاعده جامعه، یعنی در محله‌ها و دهکده‌ها، در جریان است. این نهادها، که همگی در تناسب با فرایند رشد فعالیت‌های جامعه سازی گسترش یافته‌اند، وظیفه ثبت یادگیری‌ها و کمک به بسط همان فرایند را برعهده دارند. موسسات و نهادهای مختلفی در جامعه بهائی، به مستندسازی و ثبت تجربیات مربوط به جامعه‌سازی یاری می‌رسانند تا بتوانند دانش تولید شده در این حوزه را مجددا با دیگر افرادی که در سطح قاعده جامعه در راستای ترویج و گسترش این فعالیت‌ها اقدام می‌کنند در میان نهند. برای مثال با گسترش تعداد گروه‌های نوجوانان یا حلقه‌های مطالعه بزرگسالان، نیاز به ساختارهایی مرتبط برای ثبت یادگیری‌های مرتبط با این فرایند‌ها وجود دارد تا بتواند هم یادگیری‌های حاصله از یک محله یا دهکده را مستند کند، و هم از یادگیری‌های تولید شده در سایر نقاط جهان، متناسب با شرایط رشد محلی بهره گیرد. نمونه‌هایی از این مستندسازی به صورت متون و فیلم‌های مختلف به صورت آنلاین در دسترس است.[7]

از دیگر موسساتی که در سطح محلی، و طور ویژه بر اثر رشد و گسترش فعالیت‌های جامعه‌سازی ظهور و بروز داشته است، موسسه مشرق‌الاذکار یا «معبد بهائی» است. این مفهوم برای اولین بار توسط بهاءالله در کتاب اقدس مطرح شد که طی آن به بهائیان توصیه شد که معابدی را با زیباترین شکل ممکن در شهرهای مختلف بنا کنند. این معابد به روی همگان باز است و مکانی مختص به بهائیان نیست؛ هر فردی از هر پیشینه و باوری می‌تواند به معابد بهائی آمده و در آن به نیایش پروردگار پردازد. عبدالبهاء، توصیه کرده که در اطراف معابد بهائی، مؤسسات آموزشی، علمی و بشردوستانه ساخته شود تا همگی با یکدیگر، به رشد اخلاقی و توسعه‌ی اجتماعی یک جمعیت محلی یاری رسانند. در حقیقت یکی از اهداف فعالیت‌های جامعه‌سازی ایجاد جوامعی است که در آن‌ها «عبادت» و «خدمت» خصیصه‌ای متمایز گشته است. تاکنون ۱۴ معبد بهائی توسط بهائیان کشورهایی نظیر آمریکا، اوگاندا، استرالیا، آلمان، هند، شیلی، کنگو، کلمبیا و وانواتو ساخته شده است و تعداد بیشتری نیز در حال ساخت است. انتظار می‌رود که در کشورها و محله‌هایی که برنامه‌های جامعه‌سازی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند، در سال‌ها و دهه‌های آینده، تعداد بیشتری مشرق‌الاذکار ساخته شوند.

اقدام اجتماعی[8]

یکی دیگر از فعالیت‌های عمده جامعه بهائی که از آغاز پیدایش آئین بهائی وجود داشته و در دهه‌های گذشته منظم‌تر و سیستماتیک‌تر شده است، «اقدام اجتماعی» است. فعالیت‌های اقدام اجتماعی نه با هدف گسترش جامعه بهائی، که با نیت بهبود جنبه‌های مادی و اجتماعی جوامعی است که فعالیت‌های جامعه‌سازی در آن‌ها قوام یافته است. این فعالیت‌ها با هدف افزایش مشارکت عمومی و ترویج عدالت اجتماعی صورت می‌گیرد و در کانون خود «توان‌افزایی» جمعیت‌های محلی را دنبال می‌کند. این اقدامات طیفی از فعالیت‌ها را شامل می‌شود: از فعالیت‌های «کوتاه‌مدت» همچون اقدامات گروهی از نوجوانان یا فعالیت‌های خیریه توسط بزرگسالان، تا فعالیت‌های «میان‌مدت» مثل ساخت مدارس و کلینیک، تا تاسیس پروژه‌های پیچیده «توسعه اقتصادی و اجتماعی» برای یک ناحیه جغرافیایی مثل موسسه فونداییک[9] در کلمبیا که اقداماتی چند در رابطه با تولید مواد غذایی، بهبود کشاورزی محلی، آموزش مربیان مدارس، آموزش جوانان و غیره را انجام می‌دهد.

جامعه بهائی در طی سه دهه گذشته آموخته است که در جوامعی که فعالیت‌های آموزشی برای توان‌افزایی نوجوانان و بزرگسالان گسترش می‌یابد، به صورتی طبیعی و در نتیجه افزایش آگاهی اجتماعیِ جمعیت محلی، اقدامات اجتماعی کوتاه‌مدت و خودجوش توسط نوجوانان و بزرگسالان با هدف بهبود وضعیت افزایش می‌یابد. این اقدامات ساده می‌تواند شامل رنگ کردن دیواری در محله، کمک به بهبود نظافت روستا، یا حتی فروش کاردستی به منظور کمک به موسسه‌ای خیریه باشد. این اقدامات که محصول مشورت و در نظر گرفتن نیازهای محلی است، نشان از حس تعلق افراد به جامعه محلی‌شان دارد. با گسترش فعالیت‌های جامعه‌سازی و افزایش تعداد افرادی که به اقدامات اجتماعی مبادرت می‌ورزند، به طور ارگانیک اقداماتی میان‌مدت‌تر و بزرگتر نظیر ساخت مدرسه یا کلینیک نیز دنبال می‌شود. در برخی از محله‌ها یا دهکده‌ها، که هزاران نفر در فعالیت‌های جامعه‌سازی در یک جمعیت توان‌افزایی شده‌اند، «سازمان‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی» ظاهر می‌شوند که طیف وسیعی از اقدامات اجتماعی را برای بهبود وضعیت اقتصادی یا اجتماعی یک جمعیت دنبال می‌کنند. این سازمان‌ها که از دل جامعه محلی ظاهر می‌شوند، با بهره‌گیری از آخرین دانش علمی و البته با برنامه‌ریزی و مشورت با جمعیت محلی، و با کمک ایشان، به اجرای پروژه‌های توسعه محلی می‌پردازند.

از سال ۱۳۶۲ خورشیدی، نهادی با نام «دفتر توسعه اقتصادی و اجتماعی»[10] به بیت العدل اعظم کمک کرده است که یادگیری‌های مربوط به فعالیت‌های اقدام اجتماعی را در سراسر جهان پیگیری و ثبت نماید تا دانش تولید شده در این حوزه بتواند مورد استفاده افراد مرتبط قرار گیرد. از سال ۱۳۷۵ تا به امروز، در اثر گسترش فعالیت‌های جامعه‌سازی و افزایش تعداد افرادی که توانمندی به عهده گرفتن مسئولیت رشد مادی و معنوی فردی خود و جمعی جامعه خود را دارا هستند، تعداد ابتکارات کوتاه مدت مربوط به اقدام اجتماعی در هر سال از حدود ۱۳۰۰ به بیش از ۱۰۰ هزار، تعداد اقدامات میان‌مدت از حدود ۲۴۰ عدد به ۲۰۰۰ – شامل ساخت و مدیریت بیش از ۸۰۰ مدرسه-، و تعداد سازمان‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی از ۳۹ عدد به بیش از ۱۷۰ بالغ شده است.[11] در سال ۱۳۹۷ با گسترش فعالیت‌های اقدام اجتماعی در سراسر جهان، دفتر توسعه اقتصادی و اجتماعی به صورت «سازمان توسعۀ بین‌المللی بهائی»[12] شکوفا شد که بر آن است بر گستره فعالیت‌های اقدام اجتماعی در سراسر جهان بیفزاید و با استفاده از آخرین یافته‌ها در زمینه توسعه، به فرایند یادگیری درباره توسعه از طریق ترویج و حمایتِ عمل، تأمّل در عمل، مطالعه، مشورت، جمع‌آوری و سیستماتیک کردن تجربه، مفهوم‌‌سازی، و آموزش یاری رساند.

علاوه بر فعالیت‌های فوق، جامعه بهائی در طی دهه‌های متوالی توانسته است علاوه بر روش آموزشی‌ای که در فعالیت‌های جامعه‌سازی دارد، به تدوین مواد آموزشی‌ای مبادرت کند که افراد با مطالعه آن می‌توانند توانمندی‌های لازم را برای مشارکت در اقدام اجتماعی بر عهده بگیرند. این مواد آموزشی با نام «آمادگی برای اقدام اجتماعی»[13] شناخته می‌شود و اکنون در نزدیک به ۲۰ کشور در عالم بهائی اجرا می‌شود. این مواد آموزشی برای کمک به جوانان سازماندهی شده است تا مجموعه ای از قابلیت های علمی و معنوی را در آنان پرورش دهد تا مروج رفاه جوامع محلی خود شوند. این برنامه ظرفیت جوانان را برای به کارگیری دانش برگرفته از علم و دین برای توسعه جوامع محلی در زمینه‌هایی از جمله آموزش، کشاورزی و تولید مواد غذایی پایدار، بهداشت و محیط زیست افزایش می‌دهد.

می‌توان انتظار داشت که در طی دهه‌های آینده، همزمان با ورود میلیون‌ها نفر دیگر به فعالیت‌های جامعه‌سازی و توان‌افزایی ایشان و گسترش منابع انسانی در سطح محلی، اقدامات اجتماعی در تمام سطوح خود، از کوتاه‌مدت و میان‌مدت گرفته تا فعالیت‌های درازمدت توسعه اقتصادی و اجتماعی، رشد گسترده‌تری یابد تا همانطور که یک جمعیت از طریق فرایند جامعه‌سازی به توان‌افزایی اخلاقی و روحانی خود می‌پردازد، جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی حیات خود را نیز بهبود بخشد.

مشارکت در گفتمان‌های اجتماعی[14]

حوزه عمده دیگری از فعالیت‌های جامعه بهائی، مشارکت‌های آن در سطح فکری بوده است. این دسته از اقدامات که ریشه در اولین سال‌های ظهور آئین بهائی دارد را می‌توان به زمانی تبارشناسی کرد که بهاءالله نامه‌هایی به سلاطین و ملوک زمانه خود نوشت و در آن بر لزوم تحقق صلح جهانی، دموکراسی و عدالت اجتماعی تاکید کرد، و یا در رساله هایی نظیر رساله مدنیه، رساله سیاسیه و مقاله شخصی سیاح، که عبدالبهاء جهت کمک فکری به پیشرفت و ترقی ایران نوشت. شوقی افندی، جانشین عبدالبهاء، با اطلاع از ضرورت ارائه بینش‌های بهائی به مردم و زمامداران به اقدامات مشابهی مبادرت ورزید. بسیاری از نامه‌های شوقی افندی که بینشی انتقادی نسبت به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دنیای معاصر دارد و پیش‌فرض‌های نظم جهانی فعلی را به چالش می‌کشد، را می‌توان در زمره چنین مشارکت‌های مفهومی‌ای دانست. با هدایت‌های شوقی افندی، جامعه بهائی از اولین سالهای تاسیس جامعه ملل، یعنی از سال ۱۹۲۵ میلادی، به تاسیس دفتری در ژنو مبادرت کرد تا بتواند آموزه‌های بهائی را به نحوی مرتبط با نیازهای جهان امروز با مشکلات امروزه جهان مرتبط سازد. در سال ۱۹۴۸ میلادی، این دفتر تبدیل به «جامعه جهانی بهائی»[15] شد که تا به امروز توانسته است در همکاری با سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی ایفای نقش نماید. علاوه بر دفاتر ژنو و نیویورک که با سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی مرتبط با آن همکاری می‌کنند، در دهه گذشته، دفاتر منطقه‌ای بروکسل، جاکارتا و آدیس‌آبابا، هر کدام، با نهادها و سازمان‌های بین‌المللی مرتبط با خود در اروپا (نظیر اتحادیه اروپا)، آسیای شرقی (نظیر آسه‌آن)، و آفریقا (نظیر اتحادیه آفریقا)‌ در همکاری هستند. هدف از این فعالیت دفاتر جامعه جهانی بهائی، حضور و مشارکت در گفتمان‌ها و فضاهای بین‌المللی نظیر حقوق بشر، توسعه، محیط‌ زیست، نقش جوانان در پیشرفت اجتماعی، برابری جنسیتی است.[16] به نظر می‌رسد که با توجه به تجربیات جامعه بهائی در این حوزه، حضور آن در فضاهای منطقه‌ای دیگر نیز در دهه‌های آینده گسترش یابد.

در سطح کشور‌ها هم، زیر نظر شوراهای ملی بهائی، «دفاتر روابط عمومی» وظیفه نمایندگی جامعه بهائی هر کشوری را برعهده دارند و در تلاش برای مشارکت در گفتمان‌های اجتماعی، نظیر انسجام اجتماعی، نقش رسانه‌ها یا جوانان در تحول اجتماعی، در سطح ملی هستند. مشارکت‌های جامعه بهائی در گفتمان‌های مختلف هم در سطح محتوا است و هم در سطح روش؛ به این معنا که افراد و موسسات بهائی هم تلاش می‌کنند که از بینش‌های برگرفته از آثار بهائی و یا تجارب جامعه بهائی در گفتمان‌های مختلف مشارکت کنند و ابعاد جدیدی از دانش را وارد آن‌ها نمایند، و هم روش‌ها یا شیوه‌های فکری‌ای را معرفی نمایند یا به کار گیرند که سبب می‌شود یک گفتمان عمق بیشتری یابد و از چالش‌ها و محدودیت‌های فعلی فراتر رود. تمامی این اقدامات با اذعان به این حقیقت است که بهائیان «ادعایی به داشتن همۀ پاسخ‌ها ندارند، به آنچه که یاد گرفته‌اند و آنچه که هنوز باید یاد بگیرند کاملاً واقفند»[17].

علاوه بر جامعه جهانی بهائی و دفاتر روابط عمومی، در برخی از کشورها نیز «انجمن‌های مطالعات بهائی»[18] شکل گرفته‌اند که نه تنها کمک به مطالعه روشمند و عمیق تاریخ و آثار بهائی می‌نمایند، بلکه به شکل‌گیری «کارگروه‌های موضوعی‌» کمک می‌کنند که هدف‌شان گسترش فضاها و گرد‌هم‌آوردن افرادی است که به حوزه خاصی از دانش، مثل یک رشته علمی، وابسته‌ یا علاقمندند و از این طریق تلاش می‌کنند که ضمن قرائت واقعیت آن رشته یا حوزه دانش، به بررسی بینش‌هایی از آثار یا تجربه بهائی بپردازند که می‌تواند الهام‌بخش تلاش‌های فکری و عملی در آن حوزه علمی باشند. حیات فکری جامعۀ بهائی نه تنها با فعالیت‌های مذکور، بلکه با حجم تألیفاتی که نویسندگان بهائی به چاپ رسانیده‌اند و انتظار می‌رود که در دهه‌های آینده نیز وسعت یابد، و همچنین با برگزاری سمینارهایی که برای دانشجویان و فارغ‌التحصیلانِ دانشگاه‌ها توسط موسسه مطالعات رفاه جهانی[19] به طور منظم ارائه شده و آموزش جوانان را در بیش از صد کشور در بر گرفته است نیز تکامل یافته است. موسسه مطالعات رفاه جهانی، با هدف پیشبرد گفتگوهای رو به رشد در سرتاسر جهان در مورد پیشرفت تمدن، به اقدامات پژوهشی‌ پیرامون برخی از پدیده های اجتماعی که بر مسیر پیشرفت بشر به سوی صلح و رفاه تاثیر می‌گذارد، نظیر مهاجرت، صلح و عدالت در جوامع در حال گذار، عدالت اجتماعی، و رشد و پیشرفت شهر، متمرکز است. این موسسه با فراتر رفتن از رویکردهای مادی‌گرایانه به حل مسائل جهانی، سعی در تولید و کاوش در بینش‌هایی است که ضرورت انسجام مادی و معنوی ابعاد حیات انسانی را به رسمیت می‌شناسند.

نگاهی به آینده

در متون بهائی چنین آمده است که این آئین با هدف ایجاد اجتماع و بسط تمدنی نوین مبتنی بر ارزش‌های معنوی و مادی ظاهر شده است. طبیعتا حصول تمدنی جدید، همچون تمدن‌هایی که در گذشته دیگر ادیان ایجاد کرده بودند، امری زمان‌بر و طولانی مدت است. تمدنی که آئین بهائی تاسیس آن را دنبال می‌نماید، تمدنی است که اساس آن بر کاوش حقیقت بنا نهاده شده است، وحدت نوع بشر در آن مستقر شده است، صلح جهانی بر آن حکم‌فرماست، عدالت اجتماعی در آن گسترانده شده است، برابری جنسیتی در آن وجود دارد، علم و دین دست در دست هم برای پیشرفت بشریت کوشا هستند، تعصبات از هر نوع اعم از نژادی و دینی در آن رفع شده است، و ساختارهای یک حکومت عادل جهانی – که وطن‌دوستی معقول را نیز ارج می‌نهد – بر آن حاکم است. چنین تصویر آرمانی، برای بهائیان که منتظر موعودی نیستند که او جهان را زیبا سازد، امری است که تحقق آن را باید به نحوی منظم، روشمند و تدریجی دنبال نمود.[20] از این رو جامعه بهائی خود را در یک حالت یادگیری برای تبدیل این چشم‌انداز به واقعیت می‌بیند و از بینش‌ها و دانش علم و دین در این راستا بهره می‌جوید.

از زمان شوقی افندی، جامعه بهائی برای دست‌یابی به چشم‌انداز مذکور، برنامه‌هایی (نقشه‌هایی) کوتاه مدت (چند ساله) را تعبیه و دنبال کرده است که خود را به اهداف بلندمدت و چشم‌انداز نهایی این آئین، یعنی وحدت نوع بشر و صلح جهانی، نزدیک‌تر سازد. تعبیه و دنبال کردن این نقشه‌ها از زمان تاسیس بیت العدل اعظم در سال ۱۳۴۲ خورشیدی نیز ادامه یافته‌اند و هدف نهایی آن آزاد نمودن قوای جمعی بشر برای حصول وحدت در کثرت است. در واقع این نقشه‌ها نوعی تلاش سیستماتیک برای حصول تدریجی اهداف میان‌مدت یا حتی درازمدتی بوده است که ممکن است چندین نسل یا قرن حصول آن‌ به طول بیانجامد. این نقشه‌ها مجهودات جوامع بهائی کشورهای مختلف را پیرامون اهدافی واحد منسجم می‌نماید و کمک به رشد تدریجی و شکوفایی جامعه بهائی در هر مقطع خاص زمانی، با توجه به ظرفیت‌های آن و همینطور شرایط و نیازمندی‌های جهان می‌نماید. تمامی اقداماتی که تا به حال توصیف شده است، در طی نقشه‌های مختلف بسط و گسترش یافته است. عالم بهائی از سال ۱۴۰۰ خورشیدی، با هدایت بیت العدل اعظم، سلسله برنامه‌های جدیدی که مدت زمان آن ۲۵ سال است، و اولین برنامه آن ۹ ساله است، را دنبال می‌کند که هدف آن «ظهور و بروز بیش از پیش نیروی اجتماع‌سازی آیین بهائی» است.[21] «اجتماع‌سازی» عبارتی است که دال بر تاثیر سازنده اجتماعی بر جامعه بزرگتر و نه فقط جامعه‌های محلی دارد. برنامه‌‌های «جامعه‌سازی»، همانطور که قبل‌تر توضیح داده شد، متمرکز بر ایجاد و توان‌افزایی در جوامع محلی جهت ایجاد جوامعی پویا و متحد هستند. این جامعه‌های محلی، بخشی از اجتماع وسیع‌تر را تشکیل می‌دهند. بهائیان بر این باورند که آئین بهائی نه تنها توانایی ایجاد جوامع در حال گسترش محلی در محله‌ها و دهکده‌ها را دارد – آنچه که اصطلاحا در این متن «جامعه‌سازی» خوانده شده است-، بلکه این آئین، توانایی تاثیرگذاری و شکل‌دهی به اجتماع وسیع‌تر بشری را نیز دارد؛ امری که نیازمند گسترش ظرفیت کمی و کیفی جامعه بهائی است. از این رو بهائیان با گسترش فعالیت‌های جامعه‌سازی در تعداد و ابعاد خود، هم به دنبال یادگیری چگونگی ایجاد الگوهای جدیدی از حیات جامعه محلی مبتنی بر ارزش‌های بهائی هستند، و هم به دنبال حصول توانمندی بیشتر برای مشارکت هر چه بیشتر در حیات اجتماع وسیع‌تر.

امروز که شاهد توسعه قابل ملاحظه و مستمر نظم اداری بهائی و فعالیت‌های جامعه‌سازی، اقدام اجتماعی و مشارکت در گفتمان‌ها در کشورهای مختلف هستیم، در برخی از جوامعی که فعالیت‌های جامعه بهائی رشد گسترده‌ای یافته است، ترتیبی جدید و پویا از حیات جامعه محلی دیده می‌شود که در آن آموزه‌هایی نظیر برابری جنسیتی، یگانگی نوع بشر و عدالت اجتماعی جلوه و انعکاسی بیشتر یافته است. هشتاد سال قبل شوقی افندی در نامه‌ای پیش‌بینی می‌کند که در قرن دوم بهائی، یعنی تا حدود سال ۲۰۴۴، «اولین بارقه‌»[22]های نظم اجتماعی بهائی ظاهر خواهد شد. بهائیان با تلاش فراوان در روستاها، محله‌های شهری و کشورهای مختلف، و در همکاری با سایر افرادی که بینش‌هایی مشابه را پیرامون آینده جامعه بشری دنبال می‌کنند، در پی تبدیل این آرمان‌ها، ابتدا در جامعه‌های کوچک محلی و به تدریج در حیات اجتماع بزرگتر هستند تا اولین بارقه‌های این نظم اجتماعی را ظاهر سازند.

طبیعی است که ظهور چنین نظم اجتماعی‌ای میسر نخواهد شد مگر آنکه تعداد افرادی که در ذهن و قلب خود متعهد به بینش جدیدی از انسان و گونه‌ای بدیع از اجتماع بشری هستند افزایش یابند. تلاش بهائیان در این زمینه تنها معطوف به افزایش افرادی که بتوانند چنین بینشی از انسان و جامعه بشری را به واقعیت تبدیل کنند نیست. تقلیب افراد بدون تحول ساختارها بی‌فایده است. بهائیان به صورت همزمان، متوجه ضرورت و اجتناب‌ناپذیری اصلاح یا بسط ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کنونی نیز هستند و در این راستا نه تنها به فعالیت‌های اقدام اجتماعی و مشارکت در گفتمان‌ها به عنوان ابزاری برای ایجاد تحول تدریجی در ساختارهای فعلی اقتصادی و اجتماعی می‌نگرند، که دنبال نمودن فعالیت‌های جامعه‌سازی در سطح قاعده جامعه را نیز در راستای تحول در ساختارهای فرهنگی‌ای می‌بینند که باید متناسب با ارزش‌های همکاری، همزیستی و ترویج وحدت و عدالت در یک دنیای به‌هم‌پیوسته‌ باشد.

یکی از حوزه‌هایی که جامعه بهائی به نحو فزاینده‌ای، در عمل و نظر به آن پرداخته است موضوع نقش دانش در ایجاد مدنیتی متحد و عادلانه است. اینکه علم و دین، به عنوان دو نظام دانش، چه تعاملی می‌توانند با هم داشته باشند و اینکه این منابع دانش چگونه می‌تواند در ایجاد نظمی جدید به کار گرفته شوند. بهائیان در تلاش بوده‌اند که در فعالیت‌های خود از تلفیق این دو نظام معرفتی، چه در سطح نظر و چه در عمل، هم در مشخص شدن روش‌ها و هم اهداف، بهره گیرند. نظم اجتماعی‌ای که بهائیان در سطوح مختلف در تلاش برای ایجاد آن هستند، محصول دیالکتیک بین بینش‌های برآمده از آثار بهائی و تجربه جامعه بهائی از یک سوی و دستاوردهای بشری نظیر دانش علمی از سوی دیگر است. روش‌شناسی‌ای که بهائیان برای طی این مسیر به کارگرفته‌اند، عناصری نظیر مطالعه، تامل فردی و جمعی (مشورت)، و عمل را با هم تلفیق می‌کند که از مزایای نظریه و عمل بی بهره نماند. این چرخه یادگیری در تمامی حوزه‌های عمده‌ی اقدام که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت و در تمامی سطوح مختلف محلی تا بین‌المللی به کار گرفته می‌شود تا بتواند دانشی تولید کند که محصول مجهودات فردی و جمعی است، در برگیرنده دانش علمی‌ای است که به محک تجربه و ظرف نیازمندی‌های هر جمعیتی (مثل جوامع محلی) یا فضایی (مثل محیط‌های ملی و بین‌المللی) درآمده است، و در عین حال می‌تواند به مرور زمان اصلاح و تلطیف شود. برای جامعه بهائی مهم است که فعالیت‌های این جامعه منجر به ایجاد جوامعی شود که افراد مسئولیت رشد روحانی، عقلانی و اجتماعی خود و جوامع‌شان را پذیرفته‌اند و از توانمندی‌های لازم برای مشارکت در ساخت واقعیت اجتماعی جدیدی بهره می‌برند. همچون یک بدن سالم که تمامی سلول‌های آن، ضمن اینکه توسط بدن تغذیه می‌شوند، نقشی در سلامت و کارکرد تمامیت هیکل انسان دارند. از این رو هر فردی سهمی در ساخت تمدنی جدید دارد و در یادگیری‌هایی که از اقدامات فردی و جمعی به دست می‌آید سهمی دارد. این حق و مسئولیت هر فردی است که در تولید، کاربرد و انتشار دانش، هر چند به صورتی غیررسمی، برای ایجاد واقعیت اجتماعی جدیدی مشارکت داشته باشد.

تلاش‌های بهائیان در حوزه‌های مختلف، نه تنها کمک به افزایش مشارکت اجتماعی در میان جمعیت‌های مختلف کرده است، بلکه توانسته است اسباب ایجاد اتحاد، و افزایش برابری جنسیتی در جوامع محلی مختلف شود. بسیاری از مسئولین سیاسی و فعالان مدنی کشورهای مختلف چنین فعالیت‌هایی را قدر می‌دانند و آن را تمجید می‌کنند چون به ظهور نسلی از شهروندانی مسئول و هوشیار کمک کرده است که خواهان تحول اجتماعی و حرکت به سوی جوامعی عادلانه‌تر هستند. اما در ایران، به ويژه در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، موسسات بهائی به درخواست حکومت تعطیل شدند و ترتیباتی موقت که برای انجام امور داخلی جامعه بهائی برای دو دهه فعالیت می‌نمود نیز متوقف گردید. از آن رو که موسسات بهائی به صورت رسمی در ایران پس از انقلاب اسلامی تعطیل شده‌ است، امکان بررسی دقیق فعالیت‌های جامعه بهائی ایران وجود ندارد. اما تجربه زیسته نگارنده در جامعه بهائی ایران و همینطور بررسی پیام‌های بیت العدل اعظم خطاب به بهائیان ایران، نشان می‌دهد که این جامعه چه در عمل، چه در سطح هدف، ضمن تلاش برای حفظ هویت خود در برابر حملاتی که به منظور ریشه‌کن‌ کردن این جامعه در دهه‌‌های پس از انقلاب انجام شده، همچون دیگر جوامع بهائی در سراسر عالم به انجام فعالیت‌های عام‌المنفعه، از طرقی که در ایران کنونی ممکن است، مبادرت می‌نماید. این جامعه، که حس عاملیت خود را در اثر سرکوب‌ها از دست نداده، همچنان با نگاه داشتن شعله امید نسبت به آینده ایران در قلوب خود و دیگران، به تلاش‌هایش برای پیشرفت و ترقی ایران ادامه می‌دهد. به دلیل فقدان موسسات و نهادهای بهائی در ایران، تمامی اقدامات بهائیان ایران به صورت فردی و خودجوش صورت می‌گیرد. بسیاری از بهائیانی که در سال‌های اخیر دستگیر شده‌اند، هر یک به نوعی در تلاش برای خدمت به ایران از طریق فعالیت‌های مذکور بوده‌اند؛ فعالیت‌هایی که بخشی از هویت بهائی ایشان را تشکیل داده و نه تنها منطبق با حقوق شهروندی مذکور در منشورها و میثاق‌نامه‌های بین‌المللی است، که در راستای ترویج خیر عمومی و پیشرفت و ترقی اجتماعی، اخلاقی و معنوی مردم شریف و سرزمین ایران است.

به نظر می‌رسد در ایرانی که ارکان عدالت و انصاف مستحکم باشد، بهائیان ایران نیز بتوانند همچون بهائیان دیگر کشورها، شوراهای محلی و ملی خود را دارا باشند، به فعالیت‌های جامعه‌سازی برای گسترش حس عاملیت و تعلق به جامعه محلی مبادرت ورزند، اقدام اجتماعی را با نیت بهبود جنبه‌های مادی و اجتماعی جمعیت‌های مختلف و رفع مسائل فزاینده اجتماعی ایران دنبال نمایند، و با حضور و مشارکت در گفتمان‌های سازنده، نظیر انسجام اجتماعی و نقش زنان و جوانان در ایجاد جامعه‌ای پیشرو، دوش به دوش سایر فعالان مدنی، به پیشرفت و ترقی ایران یاری رسانند. در ایرانی آراسته به حقوق شهروندی، بهائیان به دانشگاه‌ها راه داده خواهند شد، در ادارات دولتی استخدام می‌شوند، در کنار دیگر اقلیت‌ها نه تنها سرکوب نمی‌شوند بلکه از حقوق طبیعی خود برخوردار خواهند شد، و همچون دیگر کشورها تلاش‌ها و اقدامات‌شان، به جای سرکوب و تخطئه، در راستای ترویج منافع جمعی و خیر عمومی درک و تمجید خواهد شد.


[1]  دانشجوی دکترای تاریخ اندیشه، دانشگاه کمبریج انگلستان

[2] تمامی این متون از کتابخانه رسمی آثار بهائی قابل دسترسی است: https://www.bahai.org/fa/library

[3] بیت‌ العدل اعظم شورای عالی‌ رهبری جامعه بهائی است که به صورتی دموکراتیک از میان بهائیان عالم انتخاب می‌شود.

[4] در مقاله‌ای دیگر، نگارنده این سطور این چشم‌انداز و برخی از تلاش‌های بهائیان ایران برای تحقق آن را ترسیم کرده است. بنگرید به: ایقان شهیدی، «نگاهی اجمالی به جامعه بهائی ایران در قرن چهاردهم»، نقد دینی، شماره ۸ (بهار و تابستان ۱۴۰۱): ۴۲-۵۴.

[5] Community building

[6] اولین این نقشه‌ها، دو نقشه هفت ساله برای بهائیان آمریکای شمالی بود که به نحوی منظم و از پیش‌تعیین شده گسترش جوامع محلی بهائی را دنبال می‌کرد. این نقشه‌ها، از سال ۱۳۳۲، ماهیتی بین‌المللی یافت و تمامی بهائیان جهان را برای مشارکتی منظم و روشمند در گسترش آئین بهائی بسیج می‌نمود.

[7] برای نمونه می‌توانید به برخی از فیلم‌هایی که توسط مرکز جهانی بهائی، در رابطه با فعالیت‌های جامعه‌سازی تولید شده است مراجعه نمائید: «چشماندازی گسترده»، «روزنهها»، «آغوشی فراگیر». برای مطالعه متونی پیرامون تجربیات و شیوه عمل جامعه‌سازی، می‌توانید بنگرید به پیامهای بیت العدل اعظم مربوط به برنامههای جهانی جامعهسازی.

[8] Social action

[9] برای جزئیات بیشتر در رابطه با موسسه فونداییک بنگرید به: https://fundaec.org/en

[10] Office of Social and Economic Development (OSED)

[11] برای جزئیات بیشتر در رابطه با انواع مجهودات اقدام اجتماعی بنگرید به:

 (Baha’i International Community, For the Betterment of the World (NewYork: 2023

[12] Baha’i International Development Organization

[13] Preparation for Social Action (PSA)

[14] Participation in social discourses

[15] Baha’i International Community (BIC)

[16] برای اطلاع بیشتر از فعالیت‌های دفاتر جامعه جهانی بهائی به سایت رسمی این نهاد مراجعه شود: www.BIC.org

[17] پیام بیت العدل اعظم مورخ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، بند ۴.

[18] Association for Baha’i Studies

[19] Institute for Studies in Global Prosperity

[20] برای مطالعه دقیق این چشم‌انداز بنگرید به: شوقی افندی، نظم جهانی بهائی (کانادا، موسسه معارف بهائی: ۱۹۹۵). برای دریافت آنلاین این کتاب مراجعه کنید به: https://reference.bahai.org/fa/t/se/WOB/index.html

[21] The release of the society-building power of the Faith in ever-greater measures (30 December 2021 – To the Conference of the Continental Boards of Counsellors). www.bahai.org/r/758524476

[22] ‘first stirrings’ – Shoghi Effendi, This Decisive Hour (. www.bahai.org/r/508410662