از لائیسیته آرام تا نو-لائیسیته حرمت شکن

فرهاد خسروخاور

اشاره: در روزهایی که مسلمانان سرگرم آماده شدن برای جشن و سرور میلاد پیامبر اسلام بودند حوادث غم انگیزی در فرانسه و در چند نقطه این کشور اتفاق افتاد و چند تروریست، با پرچم دفاع از اسلام، باعث قتل و کشتن شدن مردم بیگناه بسیاری شدند. این واقعه غم انگیز و دردآور بار دیگر بحث و گفتگو در باره جایگاه دین در دموکراسی های غربی، مرزهای آزادی بیان، نقش دولت در محدود کردن آزادی ها، حق توهین و کفر گویی،حق حرمت شکنی را در ابعاد تازه ای مطرح کرد. برخی از پژوهشگران به نقد فرهنگ سیاسی فرانسه پرداختند که بر مبنای نوعی ایدئولوژی لائیک بنا شده است امّا شک و تردید در باره مبانی این شکل از لائیسیته را حوزه های روشنفکری فرانسه، جز اقلیتی محدود، بر نمی تابند. در این میان فرهاد خسرو خاور که صاحب بیش از 30 کتاب در حوزه اسلام، جهادگرایی، بنیادگرایی به زبان های فرانسه و انگلیسی است و برخی از آثارش به چند زبان دیگر نیز برگردانده شده است وارد ماجرا شد و کوشید تا با نقد برخی زیاده روی ها در حوزه سیاست کمکی هر چند محدود به خاموش کردن شعله های آتشی کند که گروه های افراطی برافروخته و دیگران نیز آگاهانه و یا خودناخواسته هیزم بیار آن شده اند. اما  چند نوشته کوتاه او و دعوتش از جامعه فکری غرب برای بازاندیشی پیرامون مبانی فکری لائیسیته و ضرورت نقد دیدگاه های مدافعان لائیسیته افراطی باعث درگیریهای فکری و سیاسی شد که تا به امروز ادامه دارد. قضیه از اینجا آغاز شد که فرهاد خسرو خاور به درخواست یکی از روزنامه نگاران مجله “پولیتک” نوشته ای کوتاه به زبان انگلیسی برای آن مجله فرستاد که در فردای آن روز چاپ شد اما چند روز پس از آن و بدون مطلع کردنش مقاله او را از صفحه انترنتی آن روزنامه حذف کردند و در عوض مقاله ای از گابریل اتال ،سخنگوی کنونی دولت فرانسه، را منتشر کردند که نقدی بر نوشته فرهاد خسرو خاور بود و این نوشته در زمانی چاپ شد که مجله مقاله خسرو خاور را حذف کرده بود. در مخالفت و موافقت با دیدگاه های فرهاد خسرو خاور همچنان بحث در رسانه ها و نشریات ادامه دارد.

نوشته ای کوتاهی که ترجمه آن در زیر می آید جهت‌گیریهای کلی این بحث را نشان می‌دهد. فرهاد خسرو خاور در نوشته‌ای دیگر نشان داده است که چگونه عده‌ای برای نبرد و مبارزه با تمامیت‌خواهی دینی و بنیادگرایی اسلامی خود دین و آئین تازه ای آفریده‌اند و معیار حق و باطل را برداشت خود از این آئین جدید می‌دانند که خسرو خاور نام نو-لائیسیته به آن داده است و مومنین و ایمان آورندگان این دین تازه فرمان ارتداد این و آن را صادر می کنند و حتی حق پاسخگویی از مخالفان را می گیرند. مقام علمی خسرو خاور بالاتر از آن است که در توانایی های علمی، صلاحیت فکری، استواری کلام و آزاد اندیشی او بتوان تردید کرد اما صحنه سیاست آزمون درگیريهایی است که جستجوی حقیقت آخرین دغدغه سیاست مداران است. امید که برگردان این چند صفحه کمکی به روشن کردن برخی از جنبه های این بحث کند و دیگران نیز با برگردان دیدگاه مخالفان او بتوانند به فهم بهتر این قضیه کمک کنند     

محسن متقی

 از لائیسیته آرام تا نو-لائیسیته حرمت شکن

حال و هوای بیمار گونه بر جامعه فرانسه سایه افکنده و عده ای لائیسیته را دستاویزِ جنگی اعتقادی کرده اند بدون اینکه ضرورتی برای آن وجود داشته باشد. این کشور مشکلات جدی بسیاری در مواجه با ویروس عالمگیر کرونا از یکسو و از دست دادن تدریجی قدرت رقابت صنعتی در اروپا و در جهان از سوی دیگر داشته و برچنین مشکلات باید شکاف میان ثروتمندان بزرگ و دیگران اقشار جامعه را نیز افزود. مبارزه ایدئولوژیک به نام لائیسیته باعث سرگرمی و غفلت جهت پرداختن به مسائل واقعی گردیده و نوعی قطبی شدن را پدید آورده است که نتایج آن در تضاد با انتظارات مدافعان و پدید آورندگان این صحنه است.

در اینجا می خواهم به دو پدیده ای بپردازم که منشا و خاستگاه حملات تروریستها در چند هفته گذشته بوده و شوربختانه فرانسه قربانی اصلی آن در اروپا است. این دو پدیده یکی انتشار دوباره کاریکاتورهای مربوط به محمد و دیگری حق توهین و کفر گویی در باب مقدسات است.

ضرب المثل معرف چینیان می گوید که انسان عاقل دو بار در همان چاه نمی افتد( به قول ما ایرانی ها آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود). باری مجله شارلی ابدو بار اول با انتشار نخستین کاریکاتورها باعث مرگ 7 روزنامه نگار و 5 فرد عادی به دست جهادگرایان خشک اندیش و متعصب شد و بار دوم با انتشار مجدد این کاریکاتورها چندین نفر در چند سوء قصد جان باختند. حق پایدار توهین کردن و کشیدن کاریکاتور حق مقدسی است اما انگیزه این عمل را من به شخصه غیر مسئولانه و غیر عاقلانه می دانم.

به مسئله توهین بپردازیم: مسلما حق توهین به مقدسات به رسمیت شناخته شده است آیا این حق امری قدسی است و نباید آن را به نقد کشید و درباره آن چون و چرا کرد و یا به نام همین آزادی آن را به پرسش کشید؟ آیا ما بدون هیچ قید و شرطی آزادیم تا به دیگران، چه مسیحی، یهودی و مسلمان بتازیم و با لذتی کژروانه به نام آزادی آنان را مسخره کنیم. آزادی من زمانی که سد راه آزادی دیگران شود پایان می یابد. باری کاریکاتورها برای توهین شدگان جای انتخاب جهت پاسخی احتمالی باقی نمی گذارد: کدام مسلمان قادر است تا با کشیدن کاریکاتور به نقد لائیسیته بپردازد بدون اینکه در معرض تحقیر و تنفر در ملاء عام قرار نگیرد و کدام روزنامه ای با آگاهی به این وضعیت توانایی چاپ آن نوشته را خواهد داشت. نقادی های من در باب شکل تازه لائیسته، که من نامش را نو-لائیسته نهاده ام و در تقابل با لائیسیته پدران بنیانگذار آن در فرانسه است، مرا در معرض بدترین ناسزاها های نژادگرایانه و نفرت آور کسانی قرار داد که حرفهای مستهجن خود را بدون هیچگونه هراس از نتایج آن در شبکه اجتماعی فیسبوک گذاشتند. با این وجود من ناسزا نگفته و تنها استدلال کردم و شاید استدلال من درست نبود اما دلیل را باید با دلیل و نه ناسزا پاسخ گفت. وقتی چنین بی رحمانه به من توهین می شود دیگر نمی توان از برابری استفاده از حقی که هیچ قدسیتی ندارد به نام آزادی سخن گفت. آزادی در کشور فرانسه که خود را سرزمین بردباری و مدارا می داند باید مستدل،متعادل و آرام باشد. کاریکاتورهای بسیار افراطی زیر پا گذاشتن چنین بردباری است و مخالف کرامت دیگران است. البته در گذشته کاریکاتورهایی درباره کاتولیک ها منتشر شد آیا خود این کار دلیل مشروعیت این عمل است و آیا نباید قانونی بودن(قانونیت) آن عمل را در نظر داشت. هر کس در عالم نظر و در سراسر اروپا می تواند بیش و کم از این حق استفاده کند امّا موقعیت خاص فرانسه را در این وضعیت باید در نظر آورد. آیا تعادل و خویشتن داری را نباید فضلیتی بزرگ دانست که معنی آن همانا مسئولیت هر کس در مقابل چنین موقعیتی تنش زا است.

هرکس، شاید بجز حرمت شکنان شارلی هبدو، می داند که اسلام گرایی بنیادگرا خطری مرگ آور برای دموکراسی است. دیگر دموکراسی ها غربی این مسئله را نه فقط در سطح دولت بلکه در سطح شهروندان هم در نظر گرفتند. به جای اینکار فرانسه به نام آرمان توهین کردن چنین عقل سلیم را زیر پا گذاشت و نه تنها به انتشار مجدد این کاریکاتورها پرداخت بلکه آنرا عملی قهرمانه پنداشت که سرانجام آن و در این وضعیت هیجان زده مرگ چندین نفر شد.اینکه باید به مبارزه آشکار و نبرد بی امان با اسلامگرایی بنیادگرا چه در صحنه اعتقادی و در چه در زمینه نظامی پرداخت آشکار است اما تحریک کودکانه بنیادگرایان و مردمان مسلمان سراسر دنیا با نشان دادن این کاریکاتورها نشانه فقدان عقل سلیمی است که دکارت مدعی بود که میان همه به بهترین وجهی تقسیم شده است. مبارزه با جهادگرایی، که تنها اقلیتی را در بر می گیرد، راه حل نظامی دارد اما توهین کردن روح و دل تعداد زیادی از مسلمانان را جریحه دار می کند و نمی توان از آنان انتظار داشت تا مانند کاتولیک های قرن نوزده عمل کنند چرا که آنان در فرانسه اکثریت مهمی بوده و توانایی دفاع از خود را داشتند اما مسلمانان در کشورهای غربی اقلیتی هستند که در روح و روان آنان هنوز نشانه های سلطه غرب و استعمار برجاست. مسلما فرد فرانسویِ لائیک و سکولار، به درست یا غلط، عمل  قدیس شکنانه خود را در بافت تاریخی در نمی یابد اما بسیاری از مسلمانان چنین حرکتی را نشانه تحقیر خود و نوعی سلطه نو-استعمار می دانند.

قوانین در باب آزادیِ توهین برای تقدس بخشیدن به سنت بت شکنانه را نگه داریم اما این قوه حرمت شکنانه را با روشن بینی و خویشتن داری اعمال کنیم. هر بار که این کاریکاتورهای لعنتی را دوباره در ملاء عام می گذاریم از یکسو فریاد دفاع از آزادی مجرد و بی قید شرط به آسمان می رود و در سوی دیگر مرگ انسان های بیگاه.

سه حمله تروریستی را کسانی مرتکب شدند که در فرانسه به دنیا نیامده اند: یکی در پاکستان، دومی در چچن و سومی در تونس و این نشان می دهد که افراط گرایی اسلامی چهره عوض کرده است. از این پس پدیده آزردگی محدود به مسلمانان نسل دوم یا نو دینان در غرب نبوده بلکه مسلمانان را در سراسر دنیا در بر می گیرد و جهانی شدن این امر بسیار خطرناک و علاوه بر آن بی فایده است. به قطعیت می توان گفت که بدون انتشار مجدد این کاریکاتورها بی گناهانی که جان خود را از دست دادند با چنین پایان غم انگیزی مواجه نمی شدند و نمونه دیگر کشورهای اروپایی اثبات مدعای ماست. با این وجود همچنان شعار می دهیم که باید به مبارزه بر علیه اسلامگرایی بنیادگرایان پرداخت و فضیلت های لائیسیته و مخصوصا آزادی در باره حق توهین و کشیدن کاریکاتور را رسما اعلام می کنیم. هر چه بیشتر و با شور و شوق به این تمرین خطرناک ادامه دهیم باعث گسترش شعله های آتش این بازی خطرناک خواهیم بود و غمگینانه شاهد تکرار نوعی مناسک خواهیم بود که همانا مرگ بیگناهان، تظاهرات عمومی، اعلامیه های رسمی سیاستمداران، تاکید بی قید و شرط و تائید حمایت بی وقفه به خلقیات لائیک و دفاع از آزادی بیان است. امّا در فرادی این مناسک قربانیان در ماتم و عزا و جامعه آماده صحنه غم انگیز تازه ای می شود تا کایکاتور تازه ای چاپ شود و بی مسئولیتی مدنی با فضیلتهای نوعی قهرمان گری آرایشگر صحنه تازه شود.

تا کی منتظر روش اندیشی در استفاده از آزادی ؟ تا کی باید در انتظار بازگشت به لائیسیته ای آرام بخش همانند گذشته که پذیرای همه بود؟ تا کی باید در انتظار کنار گذاشتن نو-لائیسیته بود که با قدسیت بخشیدن به خود و با شور و شوق به نقد کافران دین مخالف خود می پردازد. چنین کار را از این پس کاریکاتورهای توهین آمیز در شکلی دینی و با نشانه رفتن مسلمانان همچون مرتدان تازه انجام می دهند. تقدس در برابر تقدس، بی خیالی نو-لائیک در مقابل خشک اندیشی و تعصب اسلامگرایان. چشم فروبستن نسبت به زیاده روی های توهین آمیز نه نشانه ضعف بلکه بلوغ آدمی است. باید در حدی همان-درمانی (هموپاتیک) و در نه در شکل افراطی استفاده کرد.