صلح سازنده و آیندهنگر

داود فیرحی

آنچه در پی می‌آید ویراسته‌ی سخنرانی زنده یاد داود فیرحی، از نواندیشان دینی و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران است که مردادماه ۹۶ در نشست اخلاق جنگ و صلح، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهران ایراد شده است. کارنامه این پژوهشگر ۵۶ساله که به تازگی در پی ابتلا به کرونا درگذشت شامل ۱۰ کتاب و بیش از ۶۰ مقاله و دهها مباحثه‌ی بی‌پرده و بی‌پروا با صاحبنظرانی بود که از مخالفان جدی آراء او بودند و با همه‌ی اختلافاتی که با دیگر نواندیشان دینی به ویژه در نقطه‌ی تعریف و تبیین و کاراییِ فقه سیاسی داشت در یک نقطه با آنها مشترک بود؛ او اصالت درخت دین را در انسانی بودن میوه‌اش جستجو می‌کرد و پیوسته به گره‌های کور نسبت میان دین و آزادی و سنت و مدرنیت و مدنیت می‌اندیشید. در سالهای اخیر بسیار به نقد و بررسی آفت و ظرفیت جریان‌های کهن اسلامی از جمله اخوان‌المسلمین مصر پرداخت و از چرخه باطل استبداد و انقلاب سخن گفت. بازخوانی تجربه مشروطیت و بازاندیشی در مفهوم وکالت و ولایت و نیز نقد اصول حکمرانی و چاره‌جویی برای آمیختگیِ فقاهت و سلطنت از نقاط برجسته‌ی نقدها و تأملات اوست. «آستانه تجدد»، «دین و دولت در عصر مدرن» و «مفهوم قانون در ایران معاصر» نمونه‌هایی از آثار منتشرشده از اوست. “نقد دینی” برای روحش رحمت و آرامش و برای بازماندگانش صبوری آرزو می‌کند.

❊❊❊

در سنت فکری و در ادبیات فقهی و حقوقی شیعه و اهل سنت ما کتابی به نام «ادبیات صلح» وجود دارد اما بحث صلح فقط درآنجا نیست بلکه در جاهای دیگر نیز بحث می‌شود. به طور مثال، در بحث جنگ و در عقود و قراردادها و… می‌آید، یعنی فضای بحث صلح زیاد است. به همین دلیل، من ابتدا راجع به آنچه در سنت مسلمانی راجع به صلح وجود دارد، گزارش کوتاهی ارایه می‌کنم و به چند پیشنهاد یا برداشت نیز اشاره می‌کنم. در سنت مسلمانی وقتی که از صلح صحبت می‌کنیم، گفته می‌شود که صلح از کلمات متقارن است یعنی همیشه ضد خود یعنی نزاع یا مناقشه یا جنگ را تداعی می‌کند. یعنی جزو کلمات متضاد است که با ضد خود شناخته می‌شود. وقتی از صلح می‌گوییم یعنی احتمالا جنگی هست یا انتظار وقوع جنگی می‌رود. تفکر فقهی ما این را پذیرفته که صلح عبارت است از قراردادی برای رفع یا دفع نزاع. رفع نزاع جایی است که نزاع اتفاق افتاده چه به صورت بین‌المللی و چه به صورت اختلاف بین دو نفر. در واقع، این نوع صلح را می‌توان به صلح ترمیمی تعریف کرد که هدف آن ترمیم مناسبات به هم ریخته است. این یک نوع صلح تعدیلی یا عدالتی نیز هست یعنی خسارتی را که وارد شده جبران می‌کند. اما دومین نوع آن، صلح پیشگیرانه است؛ در واقع، هنوز دعوا یا جنگی رخ نداده اما مجموعه حال و هوای زندگی نشان می‌دهد که اتفاقی در حال رخ دادن است. صلح پیشگیرانه به دنبال ترمیم نیست بلکه به دنبال دفع نزاع است یعنی می‌خواهد مانع آنچه شود که می‌خواهد بیاید. این هم در روابط بین‌الملل و هم در روابط خصوصی افراد وجود دارد. این صلح مبارک، صلحی کم هزینه‌تر از صلح اول است. نشانه‌های جنگ و نزاع را ردگیری می‌کند و می‌کوشد که آنها را به شکلی دفع کند. این دو نوع صلح در ادبیات شیعه و سنتی به طور دایم وجود دارد. اما در ادبیات شیعی و کمی هم در فقه شافعی، از نوع دیگری از صلح به نام «صلح ابتدایی» صحبت می‌کنند یعنی نه صلحی که برای جبران نزاع است و نه برای جلوگیری از نزاع محتمل، بلکه صلحی است که مستقلا شروع می‌شود و قراردادها و نظم جدید تولید می‌کند. در ادبیات شیعه به آن صلح ابتدایی گفته می‌شود اما در بعضی از ادبیات‌ها به آن صلح پیشتاز یا سازنده هم می‌گویند که در واقع، آینده‌نگر است. راجع به این نوع صلح بیشتر صحبت خواهم کرد اما پیش از آن به مبنای فلسفی دو نوع صلح قبلی اشاره خواهم کرد.

طبق نظریه‌های مسلمانان، ظاهرا فقها و اندیشمندان مسلمان در حوزه صلح، بیشتر نزدیک به مکتب واقع‌گرایی بودند و تصورشان بر این بود که خواسته‌های انسان‌ها زیاد و یافته‌های آنها کم است. یعنی هستی محکوم به ندرت است و خیلی نمی‌تواند خواسته‌ها و نیازهای همگان را چه در حوزه باور، چه درحوزه عمل و چه در حوزه مادیات، برآورده کند. شاید یک اقتصاد است. ما چیزی داریم به نام اقتصاد زندگی؛ یعنی نادر بودن خیلی از چیزها. بنابراین، ظاهر قضیه این است که برداشت فقهای سنتی ما این بود که به هر حال سنگ‌های انسان‌ها به هم خواهد خورد. یعنی این فرضی است که ظاهرا در زمینه نظریه صلح وجود دارد. یعنی منافع انسان‌ها به هر حال باهم تلاقی خواهد کرد. می‌توان به جای انسان‌ها، گروه‌ها، اقوام، ملت‌ها، امت‌ها و… را گذاشت، بالاخره هر یک از اینها منافع و تفسیرهایی دارند که با یکدیگر تضاد دارد و به هم خواهند خورد. به همین دلیل، گفته می‌شود درست است که صلح، اشرف‌العقود است اما از لحاظ رتبه، جزو فروعات است. یعنی هرکجا که نزاع می‌آید صلح هم می‌آید. صلح، اصالت ندارد هرچند که خوب و سیدالعقود است اما تابع روابط خصومت‌آمیز واقعی رخ داده یا احتمالا در حال وقوع انسان‌هاست. این پیش فرضی است که به نظر می‌رسد در دستگاه‌های فقهی ما جا افتاده است. به همین دلیل نیز وقتی از صلح پیشگیرانه صحبت می‌کنند نهایت پیشرفت به حساب می‌آید. صلح پیشگیرانه از جنگ پیشگیرانه خیلی بهتر است و به همین دلیل فقهای سنتی ما معتقد بودند که صلح ابتدایی بی‌معناست چرا که انتظار جنگ نیست جنگ هم رخ نداده بنابراین، صلح اصلا موضوع ندارد تا اینکه ما از ترمی به نام صلح سازنده یا صلح ابتدایی یا صلح بدوی صحبت کنیم. بنابراین، چون موضوعیت ندارد و قابل تصور هم نیست پس باطل است. یعنی صلح نوع سوم اصلا وجود ندارد.

امروز اکثر اهل‌سنت به استثنای برخی فقهای شافعیه به چنین نظری معتقدند؛ یعنی اعتقاد دارند که صلح نوع سوم بی‌جهت است و قابل تصویر نیست. اما تقریبا از دوره قاجار به بعد، ایده‌ای در بین شیعیان به وجود آمد که البته نخستین بار در ادبیات مرحوم میرزای قمی صاحب «جامع‌الشتات» در زمان فتحعلی‌شاه پیدا شده بود که در ایران مناقشه بین ایران و روس جریان داشت و در داخل نیز مناقشات جدی بود. مرحوم میرزای قمی، اصلا صلح را به سه قسمت تقسیم کرد و گفت صلح ترمیمی که مابعد نزاع است. صلح پیشگیرانه، یعنی جایی که توقع نزاع وجود دارد و صلح ابتدایی که انسان اساسا شروع به صلح می‌کند تا آینده را آن‌گونه که می‌خواهد بسازد تا راه به جنگ کم و مسدود شود. این صلح از اینجا مطرح شد و تاکنون در فقه شیعه رواج دارد.

صلح ابتدایی یکی از تکنیکهای فن مذاکره و دیپلماسی است

امروز صلح ابتدایی یا سازنده یکی از تکنیک‌های فن مذاکره و دیپلماسی در حوزه سیاست داخلی و خارجی است. بعضی حقوقدانان ما مثل مرحوم ناصر کاتوزیان مخالف صلح ابتدایی بود. ایشان معتقد بود صلح ابتدایی بقیه قراردادها را از بین می‌برد و نمی‌تواند کار جدیدی هم انجام دهد. اما صلح ابتدایی، اخیرا اهمیت زیادی پیدا کرده است. به‌طور مثال، گفته می‌شود که صلح ابتدایی، قراردادی است که شرط پیشینی ندارد و شروط آن را طرفین قرارداد تعیین می‌کنند. برای مثال در بیع، شرط‌ها از قبل نهفته است و نمی‌توان در آن دست برد اما در صلح ابتدایی این طور نیست و می‌گویند که دو شرط مهم دارد؛ یکی صرف رضایت طرفین است و دوم این است که اجمالا طرفین بدانند بر سر چه چیزی توافق می‌کنند. این تعریف، از حقوق خصوصی به حقوق عمومی رفته است. در حقوق خصوصی برای نخستین‌بار در ایران، در خصوص بیمه به کار رفت. قراردادهای بیمه، تابع قراردادهای سنتی نیستند به این دلیل که مقدار هزینه را نمی‌دانند، یعنی بیمه‌گزار و بیمه‌گر چیزهایی را قرارداد می‌کنند اما خیلی روشن نیست که اینها عملی خواهد شد یا خیر.

بنابراین، صلح ابتدایی به این معناست که مذاکره‌کننده در روابط بین‌الملل یا گروه‌های سیاسی در مسائل داخلی، قبل از اینکه منتظر تولید نزاع یا نشانه‌های آن باشند با خلاقیت خود، وارد قراردادهای تسالم می‌شوند. قراردادهایی که اجازه اختلاف را کم می‌کند. بطور مثال، قبل از اینکه نظام کشتیرانی خلیج فارس، دو طرف خلیج را دچار مشکل کند قراردادهای سازنده می‌توانند نظام حقوقی جدید را ایجاد کنند که امکان منازعه را کاهش دهد چه رسد به وقوع منازعه. این بحث در نظام بین‌الملل بسیار جدی است. بطور مثال، در بحث قطب بندی‌ها که در حال حاضر یک ملت تلاش می‌کند در بین سایر ملت‌ها یارگیری کند بدون اینکه قبلا احتمال نزعی اصلا وجود داشته باشد. به این ترتیب، به نظر می‌رسد یکی از امکانات بسیار مهمی که در مفهوم یا قرارداد صلح نهفته است، شارژ کردن مفهوم صلح ابتدایی است. این خیال‌پردازانه نیست بلکه ایجاد یک عرف جدید در نظام بین‌الملل و در مناسبات است. بطور مثال، در حوزه خصوصی مساله ربا در بانک‌هاست، مشکل ربا در قالب عقود متعارف، حل شدنی نیست. تنها راه آن تسالم است یعنی بین سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر مصالحه‌ای به وجود آید و این صلح می‌تواند راه بانکداری را تا حدی باز کند. این را گفتم تا راه بیشتری برای صلح در روابط بین‌الملل و قراردادهای بین‌المللی باز شود. فرض این بحث یک مبنای فلسفی مهم دارد و آن، این است که عقیده متفکرانی که تابع این تقسیم‌بندی هستند بنیادگرایانه نیست، آنها معتقد هستند که هم جنگ و هم صلح ساخته شده‌اند و می‌تواند به شکل دیگری ساخت. یعنی این‌گونه نیست که جنگ اصل باشد و صلح مرهمی بر آن باشد یا صلح اصل باشد و جنگ، ترکی بر کوزه صلح باشد. یعنی نه صلح اصل است و نه جنگ بلکه هر دو ساختگی هستند و اگر می‌شد تاکنون، چند قرارداد ساخت و مردم با آن آشنا باشند بعد از این نیز می‌توان قراردادهای دیگری ساخت تا عرف شود و مردم به تدریج بپذیرند، همانطور که بیمه را پذیرفتند. به نظر می‌رسد در حوزه بانک نیز باید این بحث را وارد کرد. به همین دلیل است که خیلی‌ها معتقد هستند که صلح ابتدایی یک ترم خوب پرفایده است که هم مبنای آن با نظریه‌های قبلی فرق می‌کند و هم این امکان را دارد که ما را از جر و بحث در آن صلح‌های متعارف خارج کند.